ایران سبز
ایران سبز

ایران سبز

ارزش ما نزد خدا

اگر میخواهی ارزشت را نزد خـــــدا بدانی,
نگاه کن ببین ارزش خدا نزد تو در وقت گناه چقدر است...... !؟؟ 

امام باقری (ع)

امام باقر علیه السلام فرمود: امیر مؤمنان علی علیه السلام در واپسین لحظات زندگی، همه پسرانش را کنار بستر خویش فراخواند ... حضرت به همه آن ها سفارشاتی را بیان نمود و در آخر گفتارش فرمود: « یا بنیَّ! عاشروا النّاس عشرة إن غبتم حنّوا إلیکم و إن فقدتم بکوا علیکم ... » ای فرزندان من! با مردم چنان رفتار کنید که اگر غایب شدید، با اشتیاق دنبال شما باشند و اگر مردید بر شما بگریند ... .

نامه ای به همسر عزیزم

حس خوبی است این خیال نازنینت ،

به سر دردهای کاری ام تسکین میدهد.

وقتی به خنده هایت فکر میکنم انگار نقشی متفاوت در شاهکار خداوندی می بینم . خنده هایت امید را پروار میکند.

آرزو را پرواز میدهد.

خانه ام  را آذین می بندد. و فرزند عزیزم را نورمی بخشد .

عزیزتر از جانم همیشه می دانم گوشه آن خنده هایت جایی برای نشستن من  هست  .

زینبم :

عصرها چای داغ با قند چشمانت چه می چسبد وقت غروب ...

عزیزم وقتی که از کمند کار می گریزم و به آشیانه گرم و نرم نگاهت پا میگذارم

وقتی چشم در چشمت میشوم و با لحنی آرام مرا سلام می دهی حس دوست داشتنت همه وجودم رافرا میگیرد. خدا را شکر عزیزم ،  خدا را شکر که تورا دارم

سلام عزیزم

شیوه ی نامه نگاری این است  که سلام را ابتدا میکنند

اما این نامه  شروعش از اینجاست دلبندم!

پس

سلام بر خنده های  دلنشین همیشگیت

سلام ای همه وجودم

زیباترین و باشکوه ترین لحظه با تو بودن هنگامی ست که آغوش مهربانت را برایم باز میکنی تا از عطر با تو بودن سیراب شوم .

پس بدان عزیزترینم

عاشقترینم
همسر خوب و دوست داشتنی من

تا تو هستی ، من نیز  هستم  و عاشقانه دوستت خواهم داشت .

 عزیزم تو خوب می دانی که من دلبسته­ی توام ...

گاهی وقتا یه حرفی هی تو دلم می­مونه و می­خوام بگم ولی انگار نمیشه. اومدم خودمو سبک کنم و برم. اومدم بگم من دلبسته­ی توام، نه فقط وابسته. اون چیزی که منو بهت وابسته کرده، دلبستگی من به تو ست. چون تو همه ی زندگی و دنیای منی عزیزم ... خیلی دوستت دارم ...

احساس میکنم بازهم نتوانستم آنچه را که در دل دارم بر روی این صفحات جاری کنم .

فقط بگویم که در کنارتو بودن را با هیچ چیزی در دنیا عوض نخواهم کرد ...عزیزم  این روزا چه لحظات خوب و شیرینی رو باهات گذروندم. چقدر احساس غرور کردم از بودن در کنار تو، از اینکه نزدیک توام، عزیزترینم ... لذت می­برم از اینکه تو رو دارم، از اینکه منو دوست داری، از اینکه با توهستم در همه­ی لحظات، و از اینکه در کنار تو بودن رو هر لحظه حس می کنم،  احساس راحتی و آرامش می­کنم ، وقتی شادی رو توی وجودت حس می کنم، وقتی میخندی و دنیا رو بهم میدی، وقتی احساس مادرانه­ی تو رو – که قشنگ­ترین حسیه که در وجود تو سراغ دارم – نسبت به دخترمون می­بینم دلم می­خواد زندگی کنم و تا می­تونم تکرار این لحظات رو جشن بگیرم...

عزیزترینم ...

 حالا که بعد از چند سال از زندگی مشترکمون  احساس میکنم عمق علاقه ای من به تو چندین برابر شده و هر روز داره به اون اضافه میشه ...عزیزم  چی می­تونم بگم غیر از چیزایی که همیشه برات می­گم و هیچوقت نه برای من، و نه برای تو تکراری نمی­شه ... می­خوام باز هم چیزی رو تکرار کنم که می­دونم از ته دلت و با تمام وجودت احساس می­کنی.

و اون هم چیزی نیست جز اینکه باز تکرار کنم خیلی دوستت دارم عزیزترینم ...

مثل هر سال  من شرمنده روی گلت هستم . ولی با این حال  دوست دارم وقتی روز ت رو بهت تبریک میگم  نگاه قشنگ چشمات رو ببینم. عزیزترینم، هر چی که میخوام بگم و بنویسم، نمی‌تونم احساسمو بیان کنم  البته خودت حس می‌کنی احساس منو  نسبت به خودت .

احساسی که با  تو بودن به من می‌ده خیلی بیشتر از اونیه که قابل گفتن و نوشتن باشه.

خوشحالم  که  احساسمو حسش می‌کنی، خوشحالم که دوستش داری، و خوشحالم که این احساس مشترکمونه ...

و برای جمله آخر می گویم  خانوم گلم، خیلی دوستت دارم و به داشتنت افتخار می‌کنم ...

۱۳۹۱/۲/۲۵

ملکه

 پیشاپیش روز مادرو روز زن بر همه شیر زنان ایران اسلامی  مبارک باد  

مرد انگلیسی از یک شیخ مسلمان پرسید:

«چرا در اسلام زنان مسلمان اجازه ندارند با مردان مصافحه کنند؟»

شیخ گفت: « آیا تو میتوانی دستهای ملکه الیزابت را بگیری؟»

مرد انگیسی گفت:« البته که نه، فقط افراد خاصی هستند که میتواند با  ملکه  مصافحه کنند.»

شیخ جواب داد: «در اسلام بانوان ما ملکه هستند و ملکه هارا با مردان غریب  مصافحه ای نیست.

خواهران من قدر خود بدانید در اسلام شما چنین هستید...

ظهور

 

دلتنگ توامروز شدم تافردا

فرداشدوبازهم توگفتی فردا

 

امروز دلم مانده ویک دنیا حرف

یک هیچ به نفع دل تو تا فردا....

 

الهم عجل لولیک الفرج

 

التمـــــــــــــــــــاس دعــــــــــــــــــای فــــرج

آرمیتا

 امروز وقتی در برخی سایتهای خبری  گشت میزدم   خواندم که ((آرمیتا)) خواب پدر را دیده  و این روزها بهانه پدر را میگیرد  و  دلتنگ اوست ،

 

بغض گلویم را فشرد که تاب نیاوردم و نتوانستم اشک هایم را بر گونه هایم  رها نکنم .

پیام هایی که فرزندان شهیدان برای این نوشته  گذاشته  بودند را نیز خواندم .

 دلم گرفت !

و پربهانه تر شد دلم برای گریستن .!

 فرزند شهیدی نوشته  بود:

 آرمیتای عزیز ! من  هم در چهلم شهادت پرم به دنیا آمدم و دلم بسیار بهانه  میگیرد ، با آن که 30سال از آن روزها گذشته است .

فرزند شهید  دیگری نوشته بود :

من هم سه ساله بودم که پدرم در شکست حصر آبادن شهید شد.

یا پیام دیگری که تمام واژگان  را به لرزش در می اورد این بود:

من نیز پدرم در منطقه  سر پل ذهاب در عملیات مرصاد  مفقود شد و 20 سال است  انتظار آمدنش را دارم ...

اینها را که دیدم دلم پر شد از دلتنگی وبی تابی !

بغض کهنه  گلویم  ملتهب شد و چشمان خیس مرا وادار به اقرار کرد که هر چه هست  در این سرای دل نهفته است .

آرمیتا رضایی نژاد-علیرضا احمدی روشن  

 نمی دانم آرمیتا  در لحظه شهادت پدرش که  به گفته مادرش در محل شهادتش حضور داشت آن موقع چه گفته و لحظه پرواز را چگونه به خاطر سپرده، ولی فقط می دانم  که پرواز پدر ،فراموش نشدنی ترین لحظه برای آرمیتا خواهد بود  که جاودانه  در ذهنش و در جای جای زندگیش نقش خواهد بست!

رحم کن ای دل شکسته من!

مضراب بیقراری ام دیگر خوش آهنگ نیست. وقتی  می خواهم  با واژه ها زندگی کنم ،

گفتند:  تمام کن این قصه را و با کاروان دل همراه شو!  

 گفتم : پای آمدنم نیست و من  فرو ریخته ام ، هر چند  از فاصله ها گریزانم !

می دانم آرمیتا نیز می خواهد برود ، اما پای رفتنش نیست .

او هنوز دوران خردسالی اش را سپری می کند و بازی با عروسک ها نیز نتوانسته او را از یاد پدر دور نگه دارد که خواب اور را می بیند.

عزیزانم ....آرمیتا!! فرزند شهید داریوش رضایی نژاد می داند که  تمام  فرزندان شهیدان  این سرزمین حرف ها ، غصه ها  و قصه های او را می فهمند و با او همراه و همدلند و با تلنگری در می یابند  شب های آرمیتا چگونه خورشید را به تماشا می نشیند !

 زیرا همه شهدا دلتنگی شان را به دلتنگی های آرمیتا گره میزنند . و ستارگان را به انتظار خورشیــد بــه تماشا می نشینند.

اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی السبیلک  

نامه عاشقانه

 تا به حال به این فکر کردید که توی دنیا چندتا نامه عاشقانه نوشته شده؟ خودتون چندتا نوشتید؟ چندتا واستون نوشتن؟ فکرش رو بکنید از زمانی که کاغذ اختراع شده این نامه نگاری ها هست؛ الان دیگه مدرن شده و با اس ام اس و ایمیل انجام میشه.

 

 ...  

فکر کنید چندتا از این نامه ها واقعی بوده؛ چندتا سرکاری. به چندتاش جواب داده شده و چندتاش بی جواب مونده. نمیخوام آمار بدم که X درصد واقعی و XX درصد دروغی؛ فقط میخوام یکم فکر کنید.

نامه عاشقانه!!!  

اسم قشنگی داره و متنی زیباتر از اسمش. ولی مصدر چندتا از این نامه ها دل بوده و هوس نبوده؛ مقصد کدوماشون دل بوده و چشم نبوده؟ کدوم نامه ها به قداست ختم شده و کدوماشون به کثافت؟

باور کنید دلی که عاشقه زبونش لاله؛ 

 فقط چشمش میبینه و گوشش میشنوه و لبخندش تأیید میکنه.  

دلی که عاشقه زبونش به تملق نمی چرخه.  

دلی که عاشقه... عاشقه !

هفتاد گناه زبان !

 سلام دوستان عزیزم  

مرا بدلیل غیبت طولانی می بخشید ... به خاطر درس و ... 

 

در روایت آمده بیشترین افرادی که به جهنم می روند به خاطر زبانشان است. هفتاد گناه پای زبان می نویسند. 

 این هفتاد گناه چیست ؟ 

 خداوند در قرآن کریم به نعمت زبان اشاره فرموده و می فرماید: «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خلق الانسان عَلَّمَهُ الْبَیانَ»1 زبان عمده ترین وسیله ای است که مردم به کمک آن با یکدیگر ارتباط فکری برقرار می کنند و ایجاد تفاهم و انتقال مفاهیم از طریق زبان صورت می گیرد. در یک جمله زبان ملاک ارزش و معرف شخصیت انسان و ترازوی عقل اوست. حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «المرءُ مخبوء تحت لسانه؛2 شخصیت هر کس در پی زبان اوست» زبان با تمام فوائدی که برایش ذکر می شود مفاسد و آفاتی نیز دارد که باید آنها را شناخت تا با کنترل زبان، از ابتلاء به آن آفات پیشگیری و اجتناب ورزید. در قرآن کریم آمده است: ای کسانی که ایمان آورده اید نباید قومی قوم دیگر را مسخره کند، شاید آنها از اینها بهتر باشند، و نباید زنانی زنان دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند.از یکدیگر عیب مگیرید، و به همدیگر لقبهای زشت مدهید، چه ناپسندیده است نام زشت پس از ایمان. و هر که توبه نکرد آنان خود ستمکارند.»3 خداوند در آیه دیگر می فرماید: وای بر هر بدگوی عیبجویی.« وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ.» 4 راه نجات در چیست ؟ در روایتی داریم که حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «هر که متعهد شود محافظت آنچه میان دو فک اوست که زبان باشد، و آنچه میان دو پای اوست، من از برای او بهشت را متعهد می شوم.»5 شخصی به آن حضرت عرض کرد که: راه نجات چیست؟ فرمود: زبان خود را نگاه دار.6 و دیگری عرض کرد که: از چه چیز بیشتر بر من ترسیده شود؟ زبان او را گرفت و فرمود: این و فرمود بیشتر چیزی که مردمان را داخل جهنم می کند زبان است و شهوت.7 حضرت علی ـ علیه‎ السلام ـ می فرماید:«به خدا سوگند، باور نمی کنم بنده ای زبانش را حفظ نکند تقوائی سودمند به دست آورد.»8 پیامبر اکرم می فرماید: «بیشترین مردم به خاطر گناه و آفت زبان به جهنم می روند.» که در اینجا به بعضی از آنها اشاره می کنیم.9 در روایتی داریم که حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «هر که متعهد شود محافظت آنچه میان دو فک اوست که زبان باشد، و آنچه میان دو پای اوست، من از برای او بهشت را متعهد می شوم» گناهان زبان : 1. غیبت. 2. نمیمه. 3. دروغ. 4. دو زبانی. 5. بهتان و افتراء. 6. قذف. 7. افشاء اسرار مؤمن. 8. دشنام 9. لعن و نفرین. 10. طعن و شماتت. 11. سُخریه و استهزاء. 12. مدح. 13. اظهار غضب. 14. غنا. 15. کثرت مزاح و خنده. 16. مراء و جدال. 17. خصومت.18. سؤال عوام از امور مشکله. 19. تکلم بدون علم. 20. تکلم بی فایده. 21. منکر خدا شدن. 22. غیر خدا را پرستش کردن. 23. دروغ بستن به خدا. 24. تکذیب آیات خدا. 25. کفران نعمت. 26. از خدا شکوه کردن. 27. اظهار ناامیدی کردن از خداوند. 28. به خداوند دشنام دادن. 29. نسبت فرزند به خدا دادن. 30. نسبت بی عدالتی به خدا. 31. ادعای خدائی کردن. 32. از خدا درخواست بیجا کردن. 33. دعای خیر برای ستمگران. 34. نفرین کردن. 35. چون و چرا کردن در کار خدا. 36. خدا را متهم کردن که به قتل امام حسین راضی بوده. 37. با دشمنان خدا اظهار دوستی کردن. 38. منکر رسالت پیامبر شدن. 39. پیامبر را مجنون خواندن. 40. اسرار امامان معصوم را فاش کردن. 41. از سخن امام عیب گرفتن. 42. برای ظهور امام زمان وقت تعیین کردن. 43. ادعای امامت کردن. 44. حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال دانستن. 45. احکام را با قیاس سنجیدن. 46. به ناحق شهادت دادن. 47. تفسیر به رأی کردن قرآن. 48. مؤمن را خوار کردن. 49. فاسق را عزیز شمردن. 50. مؤمن را ترساندن. 51. اظهار فقر و تنگدستی کردن. 52. راز خود را به دیگران گفتن. 53. به پدر و مادر اُف گفتن. 54. عیبجوئی کردن. 55. نسبت زنا به کسی دادن. 56. خلافکار را تشویق کردن. 57. مؤمنان را با القاب زشت خواندن. 59. به مال و منال دیگران غبطه خوردن. 60. وعدة دروغ دادن. 61. صفات نیک زنان را به نامحرمان گفتن. 62. با زن نامحرم شوخی کردن. 63. فال بد زدن. 64. عذرتراشی برای ظلم ظالمان. 65. سخن برادر مسلمان خود را قطع کردن. 66. پیشگویی و کهانت. 67. منّت کشیدن. 68. با خواندن قرآن کسب روزی کردن. 69. امر سلاطین را امر خدا دانستن. 70. در کیفیت خدا سخن گفتن.10

دارائی

به نام خدا  

 

  

گفت: فقیرم

گفتند: نیستی

گفت: فقیرم! باور کنید.

گفتند: نه! نیستی

گفت: شما از حال و روز من خبر ندارید.

و حال و روزش را تعریف کرد. گفت که چقدر دست هایش خالی است و چه سختی هایی شب و روز می کشد. ولی امام هنوز فقط نگاهش می کردند.

گفت: به خدا قسم که چیزی ندارم.

گفتند: صد دینار به تو بدهم حاضری بروی و همه جا بگویی که از ما متنفری؟ از ما فرزندان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم).

گفت: نه! به خدا قسم نه.

گفتند: « هزار دینار»؟

گفت: نه! به خدا قسم نه.

گفتند: دهها هزار؟

گفت: نه! باز هم دوستتان خواهم داشت.

گفتند: چطور می گویی فقیری وقتی چیزی داری که به این قیمت گزاف هم نمی فروشی؟ 

«چطور می گویی فقیری وقتی کالای عشق به ما در دارایی تو هست؟»  

برگرفته از کتاب خدا خانه دارد.

دو داستان زیبا از دوستم

دیروز یکی از دوستانم که در آزمون جامعة الزهرا شرکت کرده بود، پرسید:

ـ جامعه محیطش بسته‌س؟

ـ نه

ـ یعنی میشه آرایش کرد؟

ـ چی؟!!!

ـ آرایش. میشه آرایش کرد؟

ـ جامعة الزهرا رو میگی دیگه؟!!!

ـ آره، نمی‌ذارن آرایش کنید؟

استاد دانشگاهمان می‌گفت:

توی دانشگاه‌های درست و حسابی آمریکا و اروپا، آرایش کردن و همراه داشتن لوازم آرایش ممنوعه. چون دانشگاه جای درسه. نه چیز دیگه.

یک خاطره از دانشگاه خودمان:

استاد: اینجا رو غلط نوشتی، درستش کن.

(دانشجو دارد کیفش را به هم می‌ریزد.)

استاد: خودکار پیدا نکردی؟ با خط لبت بنویس!

تصورش را بکنید به دانشجوهای ما بگویند آرایش کردن ممنوع!

کوی دانشگاه‌هاست که طغیان خواهد کرد..

و فریاد‌های «ما آزادی می‌خواهیم» است که بلند خواهد شد..

و ...

اجازه بدهید ادامه ندهم!

بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم کشورهای پیشرفته نشسته‌اند و به حال ما جهان سومی‌ها می‌خندند که داریم فرهنگ و تمدن و آزادی را توی این کیف‌های آرایشی جستجو می‌کنیم.

و من چقدر خوشحالم که جامعة الزهرا جای درس خواندن است نه چیز دیگر...

برای خودم شخصیت قائلم  

 

 

یکی از دوستانم از من  خواست تا برای خرید مانتو همراهیش کنم!

ما هم که وقتمان آزاد! با کلی مِن مِن کردن رویش را زمین نزدم و قبول زحمت کردم...

قیمت ها سرسام آور بود، داخل یکی از مغازه ها که شدیم، فروشنده گفت :

"این مانتو ها این قیمت است، ولی چون این ردیف مطابق رنگ سال است قیمتش اینقدر گران تر است" !

من هم پیش دستی کردم و  به دوستم گفتم:

" خریدن لباسی که با مد سال باشد سه ضرر دارد: 1 ـ چپ و راست هر کسی را ببینی این رنگ و نوع لباس به تنش دارد و این یک خرده (از یک خرده هم بیشتر) لوث است!

2 ـ سال دیگر که مد سال عوض شد دیگر نمی توانی این را بپوشی، چون به تو می گویند عقب مانده!

3 ـ به جبر مد سال ، نمی توانی طبق سلیقه ات عمل کنی و این یعنی شخصیت خودت را دست کم گرفتن! "

این ها را که گفتم نگاهم کرد و گفت: " بخاطر خودم هم که شده، واینکه بگویم خود کم بین نیستم و خودم به سلیقه ام احترام می گذارم، و اینکه کسی حق ندارد به من مدل لباس تعریف کند و من را زیر سوال ببرد، طبق سلیقه ام عمل خواهم کرد..."

فروشنده دهانش باز ماند نگاهی به هردویمان کرد و گفت :" اگر همه مثل شما فکر کنند که دیگر سال به دوازده ماه کسی برای خرید لباس پیش ما نمی آید!"