ایران سبز
ایران سبز

ایران سبز

عید مبارک

 عید فطر بر همگان مبارک 

صدای پای عید می آید . دل بر سر دو راهی ِ آمدن عید رمضان و رفتن ماه مبارک رمضان بلا تکلیف است ... نمی داند از آمدن آن شاد باشد یا از رفتن این محزون ؟ عید فطر پاک ترین و عیدترین عیدهاست چرا که پاداش ِ یک ماه عبادت و شست و شوی جان درنهر پاک رمضان است.عید فطر، عید پایان یافتن رمضان نیست . عید برآمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است، چونان ققنوس که ازخاکستر خویش دوباره متولد می شود. رمضان کوره ایی است که هستی انسان را می سوزاند و آدمی نو ؛با جانی تازه از آن سر بر می آورد . عیدفطر ؛ شادی برای رفتن رمضان نیست بلکه برای آمدن روز نو ، روزی نو و انسانی نو است . بناست که رمضان با سحرها و افطارهایش ، با شبهای قدر و مناجاتهایش از ما آدمی دیگر بسازد . اگر درعید فطر در نیابیم که از نو متولد شده ایم، اگر تازگی را درروح خود احساس نکنیم، عید فطر ؛ عید ما نیست .

نحوه پاسخگویی شاگرد تنبل به سوالات

بعد از  دعای خیر شما در این شبهای عزیز  

کمی تفریح و مزاح نیز   

به دل خواهد چسبید  

 

*درکدام جنگ ناپلئون مرد؟
در اخرین جنگش

*اعلامیه استقلال امریکا درکجا إمضاشد؟
در پایین صفحه

*چگونه می توانید یک تخم مرغ خام را به زمین بتنی بزنید بدون آن‌که ترک بردارد؟
زمین بتنی خیلی سخت است و ترک بر نمی دارد

*علت اصلی طلاق چیست؟
ازدواج

*علت اصلی عدم موفقیتها چیست؟
امتحانات

*چه چیزهایی را هرگز نمی توان در صبحانه خورد؟
نهار و شام

*چه چیزی شبیه به نیمی از یک سیب است؟
نیمه دیگر آن سیب

*اگر یک سنگ قرمز را در دریا بیندازید چه خواهد شد؟
خیس خواهد شد

*یک آدم چگونه ممکن است هشت روز نخوابد؟
مشکلی نیست  شبها می خوابد

* چگونه می توانید فیلی را با یک دست بلند کنید؟
شما امکان ندارد فیلی را پیدا کنیدکه یک دست داشته باشد

*اگر در یک دست خود سه سیب و چهارپرتقال و در دست دیگر سه پرتقال و چهار سیب داشته باشید کلا چه خوهید داشت؟
دستهای خیلی بزرگ

*اگر هشت نفر در ده ساعت یک دیوار را بسازند چهارنفر آن را درچند ساعت خواهند ساخت؟

هیچ چی چون دیوار قبلا ساخته شده

کاش قدر بدانیم!

«به درستی که ما در شب قدر، قرآن را فرو فرستادیم».
آری، این فرو فرستادنی است عظیم و سپردنی است بزرگ! وقتی اساس‏نامه معبود بر حیات بندگان ابلاغ می‏شود؛ آن‏گاه که آئین‏نامه زندگی در ساحت اسلام اعلام می‏شود و شبی که قانون اساسی عُبودیت، در خلوتی محض میان رب و بنده، وضع شود، قدر تجلی می‏یابد و به درستی که قدر، مجال ادراک فضیلت است و فرصت تحصیل نور! باشد که آن را قدر بدانیم! 

بارالها! تو خود می‏دانستی که دست گنه‏کار، کوتاه‏تر از آن است که به آسمان برسد و این بود که شبی آسمانیان را به زمین فرود آوردی تا میهمان تو از برچیدن میوه‏های آسمان، بی‏نصیب نماند که کریمان برای بخشیدن سیب سرخ مهربانی، از بلندای شاخه خود به سمت کودکان سرگردان، این‏گونه خم می‏شوند.
«امشب مرا آرامشی امواج‏خیز است *** دار و ندارم یک دل پا در گریز است
ای عشق کاری کن که بال و پر بگیرم *** یک‏بار دیگر خویش را از سر بگیرم» 

پسرم می آید!!!

یادتان هست ؟؟؟ 
طرح سرشماری نفوس ومسکن را ؟؟؟

به درب خانه ای می روند ،
 پیرزنی درب را باز می کند ،
وقـتی پرسیده می شــود :
تعداد جمعیت خانوار؟؟!
پیرزن سرش را می اندازد پایین و می گوید :
میشود خانه‌ی ما باشه برای فردا؟
می گویند :
چرا؟
مقداری صبر می کند و جواب می دهد:
آخه الان دقیق نمی‌دانم !
شاید فردا از پسرم خبری شود .....


عذر خواهی از همه دوستان

بسمه تعالی  

با سلام   و احترم  

اینجام که به خاطر مدت طولانی که نبودم از همگی عذر خواهی کنم  

هفته گذشته  متاسفانه در سانحه تصادف مجروح شدم و  به همین دلیل مدتی نبودم ... 

مدتی در شک بودم که چرا خداوند دوباره به من فرصت داد ... 

اما وقتی به دلنوشته های وبلاگم توجه می کنم  ... 

احساس میکنم  بودنم در این دنیا دلیل خوبی دارد ... 

خدایا من  رسم عبادت نمی دانم ...رسم قدردانی هم نمی دانم ...فقط با زبان دل می گویم ... 

خدای را شکر

ظهور

  

وَعِزَّتِکَ وَجَلالِکَ لَئِنْ طالَبْتَنى بِذُنوُبى لاَُطالِبَنَّکَ بِعَفْوِکَ وَلَئِنْ طالَبْتَنى بِلُؤْمى لاَُطالِبَنَّکَ بِکَرَمِکَ وَلَئِنْ

اَدْخَلْتَنِى النّارَ لاَُخْبِرَنَّ اَهْلَ النّارِ بِحُبّى لَکَ اِلهى وَسَیِّدى اِنْ کُنْتَ لا تَغْفِرُ اِلاّ لاِوْلِیآئِکَ وَاَهْلِ طاعَتِکَ فَاِلى

مَنْ یَفْزَعُ الْمُذْنِبوُنَ وَاِنْ کُنْتَ لا تُکْرِمُ اِلاّ اَهْلَ الْوَفآءِ بِکَ فَبِمَنْ یَسْتَغیثُ الْمُسْیَّئوُنَ اِلهى اِنْ اَدْخَلْتَنِى النّارَ

فَفى ذلِکَ سُرُورُ عَدُوِّکَ وَاِنْ اَدْخَلْتَنِى الْجَنَّةَ فَفى ذلِکَ سُرُورُ نَبِیِّکَ وَاَنَا وَاللّهِ اَعْلَمُ اَنَّ سُرُورَنَبِیِّکَ اَحَبُّ اِلَیْکَ

مِنْ سُرُورِ عَدُوِّکَ

سوگند به عزت و جلالت اگر مرا در مورد گناهان بازخواست کنى من نیز تو را به عفو و گذشتت مطالبه مى کنم و اگر به پستى ام مرا مؤ اخذه کنى من هم به کرمت تو را مطالبه مى کنم و اگر به دوزخم ببرى به دوزخیان گزارش مى دهم که دوستت دارم اى خداى من و آقاى من اگر نیامرزى مگر دوستانت و پیروانت را پس به که پناه برند گناهکاران و اگر اکرام نکنى مگر نسبت به وفادارانت پس به که استغاثه کنند بدکرداران خدایا اگر به دوزخم ببرى این کار موجب خوشحالى دشمنت گردد و اگر به بهشتم ببرىموجب خوشحالى پیامبرت بشود و من به خدا سوگند مسلّما مى دانم که خوشحال شدن پیامبرت را بیشتر از خوشحال شدن دشمنت دوست دارى

اینجا شهر در امن و امان است! آسوده بسوزید!

یادم باشد به پستچی ها بسپارم... گذرشان اگر به میانمار افتاد.. به مسلمین دربند میان مار ها برساند:

اینجا شهر در امن و امان است! آسوده بسوزید!

آسوده بسوزید و خاطرتان جمع باشد که سوختن شما اینجا آب در دل هیچ کس تکان نمی دهد.... قیمت گوشت شما انگار هنوز خیلی مانده تا به قیمت یک کیلو گوشت مرغ برسد تا بشود تیتر یک اخبار شبانگاهی!

نگاه به اماممان نکنید که اسم میانمار را با بغض برمی دارد و از بیست سال پیش غم شما را می خورد...  مهم آقای صدا و سیماست که عزای پخش نشدن لیگ فوتبال کمرش را خم کرده و از طرفی هم سرش گرم سریال های آبکی ماه رمضان است و خیال آسوده ای برایش نمانده که لابه لای اخبارش جایی هم برای شما باز کند...

دیگر فرقی ندارد کاخ سفید باشد یا دفتر ریاست جمهوری پاستور... نیویورک تایمز باشد یا شبکه ی خبر... سازمان ملل باشد یا مجلس شورای اسلامی... در مورد شما... تنها گزینه ی روی میز سکوت است... و خون ده ها هزارتا از شما فدای همین سکوت که دست آخر بهایش می شود صلح نوبل در دست علیا مخدره هایی مثل سوچی در میانمار یا شیرین عبادی در تهران... این ها دارند نان همین خون های ریخته شده را می خورند...

اشتباه  نشود! آن حق حیات در امنیت و آزادی در انتخاب دین که فعالین حقوق بشر روزی سه وعده نشخوار می کنند اصلا ربطی به شما مسلمان های تروریست ندارد... این ها که شنیده اید شرایط دارد.. چشم آبی می خواهد و موهای بلوند... با دل سوخته و پاهای برهنه اما جوش نمی خورد... این هارا که داشته باشی وارثان بودا آتش در خرمنت می اندازند و رئیس جمهورها دیگر ننگشان می شود تورا تبعه ی کشوراشان بدانند...

مبادا این روزها چشم هایتان را به ام القرای جهان اسلام بدوزید... اینجا دل ها گرم چیزهای دیگریست... از رقابت بر سر مسند ریاست جمهوری گرفته تا جام ملت های اروپا!  چشمتان را بگیرید سمت امامی که ادعای انتظارش را ماداریم و تشنگی عدالتش را شما... همانا وعده ی الهی حق است...