برخی از پدر و مادرها همه چیزشان را صرف فرزندانشان می کنند، به جز وقت خود را.
نباید در توهینهای روحانی به منتقدان گیر کرد و متوقف شد.
باید مدام از روحانی تحقق وعدههای اقتصادی که به مردم داده است را مطالبه کرد.
باید مدام از روحانی پرسید مگر شما نمیگفتید و نمیگویید که احمدینژاد و وزرا و مدیرانش کارنابلد و کوتوله و سرباز بودند و مشکلات کشور ناشی از سوءمدیریت آنهاست اما شما اهل تدبیر هستید و ژنرالها و کاردانها را سر کار میآوردید و برای حل مشکلات کلید دارید و میدانید چگونه کشور را مدیریت کنید؟!
پس چرا نه در پایان 100 روز اول که پس از یک سال هم مشکلات اقتصادی که رفع آن را وعده داده بودید، حل نشد؟!
چرا امروز برخلاف وعدههای انتخاباتی شما، نه چرخ سانتیریفیوژها میچرخد و نه چرخ زندگی مردم؟!
چرا نگذاشتید ارز ارزان شود؟!
چرا برخلاف وعده شما، خودرو را گران کردید و وزیر صنعت شما با کاهش قیمت آن مخالفت میکند؟!
چرا مسکن مهر را بر خلاف وعدهای که به مردم داده بودید، تعطیل کردید و هنوز هم جایگزینی برای آن معلوم نکردید؟!
چرا شما وعده مبارزه با رانت و فساد دادید اما در همین سال اول دولت شما باید شاهد اعطای رانت 3 هزار میلیارد تومانی به یک بدهکار هزار میلیارد تومانی باشیم و از طرف دیگر به خاطر تعلل و کمکاریهای دولت شما، دادگاه لاهه، ایران را در پرونده کرسنت به گفته وزیر صعنت، 18 میلیارد دلار یعنی 54 هزار میلیارد تومان جریمه کند؟!
چرا چرخ تولید نمیچرخد و بیکاری افزایش یافته است؟!
چرا از یک طرف وعده دادید هدفمندی یارانهها را ادامه میدهید اما از طرف دیگر با تهدید و تحقیر به مردم فشار آوردید که از یارانه انصراف دهند؟!
چرا چرا چرا...
اگر میگویید خرابکاری قبلیها به این زودیها درست نمیشود، پس چرا با وعده 100 روزه رأی مردم را به سمت خود جلب کردید؟!
اگر میگویید آنزمان که این وعده را دادید، به درستی از اوضاع مملکت و خرابیها مطلع و باخبر نبودید، پس این همه سال در عالیترین سطوح مدیریتی نظام که قاعدتاً باید کاملاً و حتی بیشتر از خیلی مسئولان دیگر از اوضاع و احوال کشور باخبر باشید، چه میکردید؟!
برگرفته از صفحه اجنماعی : آقای سید محسن میر هاشمی
/section>کم کم غروب ماه خدا دیده میشود
صد حیف این بساط که بر چیده می شود
در لحظه های آخر این ماه مغفرت
خوشبخت آن کسیست که بخشیده می شود
پیشا پیش عیدسعید فطر مبارک
به بهانه روز جهانی قدس
International al-Quds Day
در این عصر... عصر نور و خورشید، عصرى که انسان یک پا را در ماه و دیگرى را در زهره گذاشته و امید دارد که خورشید را هم در بغل بگیرد و عصرى که مشعلهاى آزادى را بر سر چهار راهها و معابر نصب کرده و به قول خود واضع (حقوق انسان) است، شاید این بزرگترین جنایتى است که تاریخ در ادوار مختلف به خود مىبیند، که یک مشت افراد بىهویت و مجهول، یک ملّت با فرهنگ را که پایههاى تمدّنش در اعماق قرون فرو رفته است از خانه و آشیانهاش آواره کند، دنیا هم با دستى مشعل آزادى را بلند نموده و با دست دیگرى از جنایات آنها (یهود) دفاع مىکند!
خوب است تاریخ نویسان به اینجا که مىرسند، چند صفحه را با رنگ سیاه و غلیظى پر کنند و بگذرند، زیرا این لکه ننگ و عار هرگز پاک نخواهد شد و این جنایت، جنایت همه ما انسانهاى این عصر و زمان است.
و شاید انسانهاى آینده بر ما و افکار ما لبخند بزنند و با یک دنیا دهشت بگویند: چگونه آنها بخود اجازه دادند که آن عصر را عصر نور بخوانند در صورتى که ظلمات قلبهایشان را از هر طرف سخت احاطه کرده است؟
چگونه آن عصر را عصر نور گفتند و حال آن که یک میلیون انسان را آواره کردهاند و در یک صحراى بىآب و علف جاى داده و دور آنها را حصار کشیده و نام عصر و زمان خود را هم عصر نور گذاشتهاند! چنین عصرى عصر ننگ است نه عصر نور.
(بلفور) که واضع اساس اسرائیل به شمار مىرفت چنین تصریح مىکرد:
(نباید حقوق مدنى و سیاسى ودینى طوائف غیر یهودى مهدور شود)، امّا یهود چنین خواستند که عربها از این به بعد باید خیمههاى خود را برچیده و از همان راهى که آمده بودند به محل خود باز گردند. و براى این خواسته خود بیش از1000000 انسان را آواره کردند، آوارگانى که تا به امروز سرگردان بیابانها هستند و هزارها نفر آنها در اثر بىغذائى نابود شدهاند. و این براى نخستین بار در تاریخ بود که عدهاى بعنوان (آوارگان) به وجود آمدند.
به آمارى که مؤسسه پناهندگان بینالمللى در سال1960 تهیه نموده توجه کنید:
آمار نشان مىدهد که تعداد 1.120.919 نفر پناهده تا سال1960م، از مؤسسه پناهندگان بینالمللى چنین بهرهمند مىشدند:
تغذیه42.1٪ .
تعلیم 24.8٪ .
امور اجتماعى 2.2٪ .
امور بهداشتى 7.5٪ .
محلهاى اسکان 2.2٪ .
اینها آمار پیش از تجاوز (1967م) اسرائیل است فقط: 1.120.919 پناهنده و آواره!
عجیب آن که در مدّت4 سال یعنى از سال1948 تا سال1952 سازمان ملل متحد5 نوبت با تصویب قطعنامهاى بازگشت پناهندگان را تأیید نمود و بازگشت آنها را حقّ شرعى و قانونى دانست، ولى اسرائیل در هر5 نوبت با آن مخالفت کرد و سازمان ملل هم عملاً به وعده خود وفا نکرد.
در این ماجراى اسفانگیز سازمان ملل (نیروى صلح) تشکیل نداد و همپیمانان مسلمان هم کوچکترین کمک اساسى را به اعراب نکردند بلکه دولتهاى بزرگ هم که داعیه رهبرى جهان آزاد را دارند، هیچگونه پشتیبانى را از مردم مظلوم تجاوز شده فلسطین و همچنین تودههاى زجر دیده پناهنده ننمودند.
اى دنیا آیا مىشنوى؟ آیا تأیید مىکنى؟
و آیا وقت بیدارى هنوز نرسیده است؟!
کدام دیده بر مظلومیت این ملت آواره گریسته است؟
کدام دست به حمایت آنان، از آستین همت و غیرت بر آمده است؟
خون جوانان فلسطینی،حنای سران سیاست باز و کینه توز را بی رنگ می کند...
دوست من!
ببین...
ودرک کن "روز جهانی قدس" را...
قدسی که از آن ماست، باور داری؟
اجازه نده بدخواهان دست به حریم اندیشه ات ببرند، آنان یک لحظه هم بیکار نمی شینند!
به ندای دلت گوش کن:
"اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید"
دیدی چه لکه ی ننگی گذاشت بر پیشانیمان شعار "نه غزه نه لبنان" ...!!!
بیدار شو و چشمانت را باز کن
هیچکس تو را وادار نمیکند
اینجا نه کیک می دهند و نه ساندیس!!!
اینجا شرف و غیرت هموطنان من "فروشی نیست"
تصمیم با توست
چه می کنی؟
کافی است زنده بمانی
مبادا آرزوهایت را بادهای زهرآلودی که از سمت غرب میوزند، آلوده کنند؛ تا با خیال راحت، زیتونهایت را از ریشه بکنند، کودکانت را پیش از فریاد بکشند، مردانت را پیش از انفجار به گلوله ببندند و زنانت را در سپیدهدم بدزدند.
انگار دیواری کوتاهتر از دیوار تو پیدا نکردند که بتوانند دیوارهای بلندشان را بلندتر نشان بدهند!
چرا این بادهای سرگردان، این کولیهای آواره از زمان موسی تا امروز، بیشتر از حقشان را از زمین و آسمان میخواهند؟ کاش دوباره موسی به سوی قومش باز میگشت، تا ببیند اینبار به سراغ کتاب رفتهاند و واژه واژه تورات را تحریف کردهاند! کاش برمیگشت، تا ببیند خاخامهای مشکیپوش آئینش فتوای جواز قتل کودکان مسلمان را میدهند!