ایران سبز
ایران سبز

ایران سبز

فتنه

از (امام و رهبرم ) آموختم:
فتنه را باید شناخت؛
فتنه را باید شناساند؛
فتنه‌های جدید را با ابزار جدید بشناس و بشناسان؛
چشم فتنه را باید کور کرد؛
مهم نیست که نوع فتنه چیست و فتنه‌گر کیست؛
هر که هست و در هر لباسی که فتنه به پا می‌کند، باید رسوایش کرد 

بی بی سی (BBC)

 راستی چرا مردم ایران واسه BBC تره هم خورد نمی کنن؟ 

                              

گفت: شبکه «بی‌بی‌سی» از اینکه خبرنگارش در میان مردم با بی‌محلی روبرو شده و ملت این شبکه را جاسوس و دروغگو و نوکر ملکه انگلیس نامیده‌اند حسابی عصبانی شده است.

گفتم: مگر بی‌بی‌سی در ایران خبرنگار دارد؟

گفت: مدیر بخش فارسی بی‌بی‌سی هم گفته است ما در ایران خبرنگار نداریم و خبرنگاری که با آرم بی‌بی‌سی به میان مردم رفته بود خبرنگار بی‌بی‌سی نیست.

گفتم: مردم چه می‌دانستند که او خبرنگار بی‌بی‌سی نیست! بنابراین اعتراض شدید مردم به او نشان‌دهنده عمق دشمنی و بی‌اعتمادی مردم ایران با این شبکه انگلیسی است.

گفت: ولی مدیر شبکه بی‌بی‌سی می‌گوید؛ این ماجرا نمی‌تواند باعث دلسردی ما شود!

گفتم: به یارو گفتند؛ چه نشسته‌ای که بابات مُرد و یارو گفت؛ راستشو بگین، حتما سرما خورده نمی‌خواهید راستشو بگین،... بگین! من آمادگیش‌رو دارم!

انتخابات

وقتی پای قدرت و شهرت در میان باشد؛ بعضی از آدم ها مردم را به چشم نردبان میبینند. 

 مثلا وقتی انتخاباتی نزدیک میشود دل مردم را به بازی میگیرند.وقتی خوب مردم را دور خودشان جمع کردند؛   

پای مبارک را روی کمر ساده دلان میگذارند و بالا میروند.همین جماعت بالارونده! وقتی مدتی آن بالا بالاها سیر میکنند وقتی طعم قدرت و شهرت خوب زیر زبانشان رفت و با گوشت و پوستشان آمیخته شد،  صندلی شان را دو دستی میچسبند.اوضاع وقتی بی ریخت تر میشود که سوت پایان شنیده شده و وقت پایین آمدن شده است! 

همان بعضی! آنچنان به مقام و منصبشان چسبیده اند که اگر رستم با گرز گرانش هم بیاید نمیتواند آنها را جدا کند!بر فرض که جدا هم بشوند آنچان اوضاع مملکت را به هم میریزند که یعنی : «دیگی که برای ما نمیجوشد میخواهیم سر سگ در آن بجوشد!»...

آنهایی که با نردبان کردن مردم بالا رفته اتد موقع پایین آمدن با مخ! به زمین میخورند.... 

آقایانی که میخواهید رئیس جمهور مردم شریف ایران شوید ! جناب آقایان محترم  مواظب مردم عزیزم باشید... اینها همه دلشکسته اند ...

گردنتان بشکند اگر در خط ولایت نباشید!   

                    

شیعه

شیعه یعنی تشنة جام بلا

شیعگی یعنی قیام کربلا

شیعه یعنی شوق، یعنی انتظار

صاحب آیینه تا صبح بهار

شیعه یعنی سالک پا در رکاب

تا که خورشید افکند از رخ نقاب

عشقبازان! شور و حال آمد پدید

میم و حا و میم و دال آمد پدید

آمد آن روز که در ناباوری

سرزند از غرب، مهر خاوری

راستین مردی رسد با تیغ کج

شیعیان: «الصبر مفتاح الفرج»

برق تیغم خاک را روشن کند

شوره زار تیره را گلشن کند

شیعه یعنی دعبل چشم انتظار

تا کشد بر دوش خود چل سال دار 

مجلس

 وقتی پای قدرت و شهرت در میان باشد؛ بعضی از آدم ها مردم را به چشم نردبان میبینند. 

 مثلا وقتی انتخاباتی نزدیک میشود دل مردم را به بازی میگیرند.وقتی خوب مردم را دور خودشان جمع کردند؛  

پای مبارک را روی کمر ساده دلان میگذارند و بالا میروند.همین جماعت بالارونده! وقتی مدتی آن بالا بالاها سیر میکنند وقتی طعم قدرت و شهرت خوب زیر زبانشان رفت و با گوشت و پوستشان آمیخته شد،  صندلی شان را دو دستی میچسبند.اوضاع وقتی بی ریخت تر میشود که سوت پایان شنیده شده و وقت پایین آمدن شده است! 

همان بعضی! آنچنان به مقام و منصبشان چسبیده اند که اگر رستم با گرز گرانش هم بیاید نمیتواند آنها را جدا کند!بر فرض که جدا هم بشوند آنچان اوضاع مملکت را به هم میریزند که یعنی : «دیگی که برای ما نمیجوشد میخواهیم سر سگ در آن بجوشد!»...

اگر هرچند وقت یک بار سری به اخبار مجلس بزنید و به آمار حضار نگاه کنید میبینید که درصدی از نماینده ها در صحن حضور ندارند و برای رای گیری مسائل مملکت نمیدانیم کجا تشریف دارند و غایب میباشند! کجا مهمتر از خانه ملت و چه کاری مهمتر از مسائل مملکتی؟!

چند روزی  بیش از مراسم آغاز به کار مجلس جدید(مجلس نهم ) نمیگذرد و همین چند روز پیش بود که همه ی شان قسم خوردند نماینده ی خوبی باشند! اما چه کنیم که آلزایمر فراگیر شده و بعضی چه زود عهد و پیمانشان را فراموش میکنند!حالا که روزهای آغازین است و همه داغ هستند! طرح و برنامه دارند و جلسه میگذارند و این حرف ها! مرد میدان کسی ست که تا لحظه ی آخر مسئولیتش بر قسمی که خورده پایبند باشد!نه مثل بعضی که هرچه به روزهای پایانی دوره شان نزدیک میشود حضورشان و اثرشان کمرنگ تر شده انگار نه انگار به ملت! قول داده بودند!  ...تق تق تق...

صدای عصای آقای نماینده بود که توجه همه را به خودش جلب کرد.با پای شکسته در حالی که ساده تر از همیشه فقط یک دشداشه ی سفید پوشیده بود مثل همیشه لبخند زنان وارد مجلس شد.وقتی برای ریاست مجلس رای گیری کردند او نتوانست بالاترین رای را بیاورد ولی... باز هم میخندید.

حالا میشود فهمید که این آقا از آن دست آدم ها که در ابتدای کلام گفتیم نیستند!اگر از آنها بود که باید هوچی گری میکرد و صحت رای گیری را زیر سئوال میبرد و سطل آشغال آتش میزد و...

آنهایی که با نردبان کردن مردم بالا رفته اتد موقع پایین آمدن با مخ! به زمین میخورند....

آقای نماینده! جناب آقای حداد عادل

پایت شکسته! سرت سلامت! پای دلت نشکسته باشد!

 شما چرا؟! دشمنت شرمنده!

  

سازمان ملل و آقای دکتر

سخنرانی دکتر احمدی نژاد ، یکی از بهترین سخنرانی های وی در این چند سال اخیر در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بود. احمدی نژاد با همان سادگی کلام و آن شیوایی بیان موضوعاتی را مطرح کرد که ظاهرا پیش از این بارها بیان شده بود اما به عقیده من این بار در قالبی مطرح شد که با یک روند معنا دار به نتیجه گیری مشخص و واحدی می رسید. 

 

  • سخنرانی احمدی نژاد بر یک محور کلی استوار بود. و آن محور بررسی عدم صلاحیت سازمان ملل متحد و شورای امنیت برای تصمیم گیری برای امورات سایر کشورها بود. تمام پرسش گری های ده دقیقه نخست احمدی نژاد و یاد آوری های تاریخی ظلم ، استعمار و تجاوز و اشغال آمریکا در 400 سال گذشته زمینه ای برای پرداختن به بی کفایتی سازمان ملل در شکل و فرم کنونی آن بود.
  • احمدی نژاد علاوه بر این بر دو نکته کلیدی و حساس مجددا تاکید کرد. دو نکته که گویی بر پاشنه آشیل غرب وارد شد و آنان را مجبور به ترک میدان کرد.  نکته اول بحث شبهه برانگیز 11 سپتامبر بود که باعث شد نماینده آمریکا سالن جلسه را ترک کند و موضوع دوم بحث اساسی و مهم هولوکاست بود که نماینده فرانسه این بار از کوره در رفت و تاب حقیقت را نیاورد. دو سوال اساسی این است که اگر شبهه ای در موضوع 11 سپتامبر وجود ندارد چگونه است که پس از سالها که این موضوع دستاویز حمله ، اشعال و کشتار در دو کشور مسلمان می شود طراح اصلی این حملات در خانه ای متروکه در پاکستان به راحتی کشته می شود و جسدش در آب انداخته می شود. چرا بن لادن دستگیر نشد تا در دادگاهی صالح حضور یابد تا مردم آمریکا بدانند چه کسی فضای هوایی این کشور را برای حمله به برج های دوقلو امن کرد؟ و سوال بعدی این است که چرا جریمه پردازی کشورهای اروپایی باید منجر به بی خانمانی ، آوارگی و کشتار ملیون ها انسان در طول 60 سال گذشته در کشور فلسطین شود… امروز دیگر کسی از طرح این پرسش ها ابایی ندارد و این را باید مرهون روح شجاع و دلیر احمدی نژاد دانست.
  • به عقیده من احمدی نژاد با ذکاوت خاصی از طرح موضوع بیداری اسلامی فاصله گرفت. او باید کدام قیام را بیداری اسلامی می نامید و کدام را بلوا و آشوب تا اتحاد مسلمانان در چنین مجمعی جهانی و بزرگ خدشه دار نمی شد و او متهم به دخالت در امور داخلی سایر کشورها نمی گردید؟
  • دست آخر اینکه تنها با مراجعه به بخش نظرات برتر در زیر ویدیوهای سخنرانی دیشب احمدی نژاد در یوتیوب که به سرعت در حال پخش شدن است متوجه می شویم که مردمان جهان از هر نژاد و قومیتی سخنان احمدی نژاد را تحسین کرده اند و آنان را که صحنه حقیقت و راستی را ترک کرده اند مشتی بزدل ترسو نامیده اند. توجه شما را تنها به چند نظر زیر ویدیوهای وی در یوتیوب که همه آنها  با بیش از چنده ده  رای موافق همراهی شده اند جلب می کنم: 
  •  have way more respect for Ahmadinejad than any of those cowards who walked out!

    jwpjwp123

    Face it, the truth hurts!

    megabriano

    Go Ahmad go!

    dorianakinci

    What children, waliking out in his speech, if they’d have stayed they might have learnt something!

    dapanyal

    the idiots are the ones that left. only an idiot does not know that 9/11 was an inside job. xcalibur4l

    و در پایان سلام بر روح همیشه بیدار امام خمینی معمار انقلاب اسلامی که او بود که سخن حق و راستی را در دل های ما زنده و جاوید کرد…

تشبیه جنبش سبز به انقلاب مردم تونس

http://www.gerdab.ir/files/fa/news/1389/11/10/9826_461.jpg

 

خبرنامه دانشجویان ایران:
تشبیه جنبش سبز به انقلاب مردم تونس   و مصر به اندازه تشبیه جنبش سبز به انقلاب اسلامی مردم ایران مضحک و خنده‌دار است. ذوق زدگی سبزها هم از انقلاب مردم عرب آنقدر مسخره است که آدم را یاد شعارها و تحلیل‌های سال  گذشته آنها می‌اندازد.

اگر یادتان باشد یک دوسال پیش هم که در انتخابات ریاست جمهوری و در یک فرایند کاملا قانونی و مردمی شکست خوردند، با اغتشاش و آشوب به خیابان‌ها آمدند و برای توجیه آشوب‌های خود، صحنه‌های مبارزاتی مردم ایران را در انقلاب اسلامی سال ۵۷ به رخ ما ‌می‌کشیدند!

سبزهای متوهم تصور می‌کردند که انقلاب اسلامی، با همان شعارهای انقلابی سرنگون می‌شود! خیال می‌کردند چون انقلاب با شعار «الله اکبر» به پیروزی رسیده، پس با همان «الله اکبر» هم فرو می‌ریزد! گمان می‌کردند چون شعار مردم مظلوم و محروم ایران «مرگ بر شاه دیکتاتور» بود، پس جمهوری اسلامی هم با شعار «مرگ بر دیکتاتور» فرو می‌پاشد!

یادم هست همان روزهای آشوب و اغتشاش، برخی کاربران بالاترین که بدجوری خواب و خیال پیروزی انقلابشان را می‌دیدند، برای تقویت روحیه خود و دوستانشان می‌نوشتند «بچه‌ها نا امید نشوید. انقلاب سال ۵۷ هم از خیابان‌های شمال تهران آغاز شده بود!»

می‌خواستند جنبش موهوم سبز را به انقلاب اسلامی تشبیه کنند اما در نهایت به کاریکاتور انقلاب تبدیل شدند و امروز که از تشبیه خود به انقلاب اسلامی مردم ایران به جایی نرسیده‌اند، باز هم برای تقویت روحیه، خودشان را به انقلاب مردم تونس و مصر شبیه می‌کنند!

این روزها که نوشته‌ها و تحلیل‌های آبکی برخی سبزها را در سایت‌ها و وبلاگ‌های مختلف از جمله شبکه‌های اجتماعی می‌خوانیم، مطئمن می‌شویم که با آدم‌هایی طرفیم که هنوز هم در همان رویاها و حال و هوای توهمی سال گذشته خود سرگردانند.

از قدیم گفته‌اند هر گردی گردو نیست! اینکه هر کسی سنگ و کوکتل مولوتف به دست بگیرد و الله اکبر بگوید و مرگ بر دیکتاتور، الزاما حق با او نیست. اینکه سبزها با دست زدن ناشیانه و منافقانه به این قبیل اعمال، موفق نشدند اما مردم تونس و تا حدودی مردم مصر و یمن و اردن و عربستان موفق شدند، خود دلیل حقانیت مردم آن کشورها و ناحق بودن سبزهای متوهم است. اینکه حکومتی کمتر از یک ماه فرو می‌ریزد و رییس جمهور مستبدش فرار می‌کند، خود بزرگترین دلیل دیکتاتوری و غیرمردمی بودن چنان نظامی است و اینکه سبزهای آشوبگر، در طول چند ماه نتوانستند مردم را با خود همراه کنند، خود بزرگترین دلیل مردمی بودن نظام ماست.

شباهت را باید در جزء جزء قضایا جستجو کرد نه اینکه چون هر دوی ما شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر می‌دهیم پس مخالف دیکتاتوری هستیم. آنجا حکومتی بر سر کار است که در ۲۰ یا ۳۰ سال گذشته، رییس جمهور دیکتاتورش در انتخاباتی فرمایشی و یک نفره، در قدرت ابقا می‌شد، اما اینجا نظامی وجود دارد که منتقدین فعلی، حداقل نیمی از ۳۰ سال گذشته را صاحب قدرت بوده‌اند! آنجا با اکثریتی مواجه هستیم که در هیچ انتخاباتی به بازی گرفته نمی‌شدند، اما اینجا با اقلیت دیکتاتوری که به هر قیمتی می‌خواست به قدرت برسد. آنجا مردم از سیاست‌های حکومت خود در قبال جهان اسلام و فلسطین و آمریکا و رژیم صهیونیستی شکایت دارند، اما اینجا شعار «نه غزه نه لبنان و مرگ بر چین» بلند بود!

کدام شباهت؟ سبزها دلشان را به چه خوش کرده‌اند؟ اگر جنبش مخملی آنها شبیه انقلاب مردم تونس و مصر و اردن و یمن بود، پس چرا اسرائیل و آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان از آنها حمایت کردند و امروز از مردم یمن و مصر و تونس و اردن حمایت نمی‌کنند؟ چرا آمریکا سبزها را به خشونت بیشتر و مقاومت بیشتر در برابر جمهوری اسلامی تشویق می‌کرد، اما امروز مردم مصر و تونس را به آرامش دعوت می‌کند؟!

اگر شباهتی وجود داشته باشد، انقلاب مردم مصر و تونس را باید شبیه انقلاب اسلامی دانست که در هر دوی آنها، حکومت‌های دیکتاتوری وابسته به آمریکا در منطقه سقوط کردند و حرکت سبزها را هم باید شبیه انقلاب‌های رنگین و مخملی اوکراین و گرجستان و قرقیزستان دانست که حکومت‌هایی وابسته به آمریکا روی کار آمدند. پس سبزها به جای این خواب و خیال آشفته و تشبیه خنده‌دار خود به مردم تونس و مصر، بهتر است فکر کنند که چرا عرب‌ها توانستند و سبزها نتوانستند؟!

البته زمان انقلاب اسلامی هم آمریکا برای نجات سلطنت شاه و در حقیقت برای حفظ منافع خود در منطقه، گاهی مجبور می‌شد از شاه انتقاد کند، اما دیگر کار از کار گذشته بود، همچنانکه امروز هم دست و پا زدنشان در مصر و تونس فایده‌ای ندارد. پس دنبال شباهت ظاهری گشتن و معنا و مفهوم را ندیدن، دردی از جماعت سبز درمان نمی‌کند، جز اینکه موقتا آنها را در فضای توهمات و خیالات خود نگه می‌دارد که البته این حالت با مصرف چند قرص اکس و شیشه هم بدست می‌آید! باید دنبال شباهت باطنی باشند که شباهتی در کار نیست.

سبزها اگر کمی وقت می‌گذاشتند و علل اصلی انقلاب مردم عرب را می‌فهمیدند، شاید در جنبش خود موفق‌تر بودند. اگر معنای واقعی دیکتاتور و دیکتاتوری را می فهمیدند و اگر می‌دانستند که انتخابات فرمایشی مصر و تونس یعنی چه و دوره ۲۰ ساله یا ۳۰ ساله ریاست جمهوری یعنی چه و اگر معنا و مفهوم حمایت‌ کشورهای غربی از دولت های مرتجع و دیکتاتور عرب را می‌فهمیدند، آن وقت معنای پیروزی انقلاب مردم عرب و دلائل ناکامی جنبش خود را هم می‌فهمیدند.

اما نه، این توقع زیادی است که انتظار داشته باشیم سبزها معنای این انقلابها را بفهمند! جماعتی که درد اصلی جامعه خود و مردم مملکت خودش را نشناسد، چطور ممکن است درد مردم مصر و تونس را بشناسد و بفهمد؟ جماعتی که هنوز نفهمیده علت اصلی فراگیر نشدن جنبش خیابانی سبز در ایران چیست، چطور می‌تواند علت موفقیت انقلاب مردم مصر و تونس را بفهمد؟

انقلاب مردم عرب که سالها به علت حمایت همه جانبه‌ی کشورهای غربی از جمله آمریکا از رژیم‌های استبدادی منطقه، در خفقان بسر می‌بردند، بزرگتر و پرمعناتر از این تحلیل‌های خاله زنکی سبزهاست. آنقدر پرمعنا که قطعا همه معادلات منطقه و دنیا را برهم خواهد زد.

چه کسی منکر این است که سرنگونی دیکتاتورهای منطقه، اول از همه به ضرر رژیم صهیونیستی و منافع آمریکا و غرب در منطقه است؟ و چه کسی منکر این حقیقت مسلم است که انقلاب مردم عرب، اول از همه به نفع جبهه مقاومت و جمهوری اسلامی در منطقه است؟

البته ما اصراری نداریم که سبزها حتما واقعیت را بپذیرند و منطقی باشند، ما خوشحالیم که این جماعت همچنان در توهمات خود به سر می‌برند و خیال بیدار شدن هم ندارند!

سوالات استخدام در جنبش سبز

روز قدس آخرین جمعه ماه مبارک رمضان است " منظور از "ماه رمضان" در عبارت بالا چه ماهی چیست ؟

- ماهی مثل باقی ماه ها است
- ماهی است که در روز مکلفین باید در هنگام ظهر افطار کنند
- ماهی است که باید با آب معدنی در آن راهپیمایی کرد
- ماهی است که در آن همه به هم مَحرم می شوند
وقتی در روز قدس شعار می دهند "مرگ بر اسرائیل" منظور چه کشوری است ؟
- روسیه
- چین
- فلسطین اشغالی
- همه موارد
چرا به نیروی انتظامی باید سنگ پرتاب کنیم ؟
- چون نمی گذارند ما حق مردم را ادا کنیم
- چون لباس سبز ما را تقلید می کنند
- چون به کسی کاری ندارند
- چون باید سنگ ها را به دورترین نقطه پرتاب کرد تا مردم خدایی ناکرده زمین نخورند
فلسفه کف زدن در راهپیمایی روز قدس چیست؟
- چون باید خودمان را تشویق کنیم
- چون ما نژاد برتریم باید به خودمان روحیه بدهیم
- چون یکی وسط می رقصد
- چون یکی گفت :دست دست
چه چیزهایی راباید در راهپیمایی روز قدس حتماً همراه داشت؟
- برگ درخت ،شاخه درخت ، پوست درخت سبز، گل سبز، سبزه
- شال سبز، گل سر سبز، تی شرت سبز، دست بند سبز
- آب معدنی ، خوراکی ، بیسکوییت ،پیتزا برای نهار ، رژ لب
- همه موارد صحیح است
بردن چه چیزهایی حرام است ؟
- جا نماز
- زیر انداز برای نماز
- پلاکارد برای حمایت از مردم فلسطین
- پرچم ایران
از مستحبات روز قدس چیست ؟
- کشیدن سیگار
- جویدن آدامس
- لاک زدن و آرایش کردن
- تشکیل زنجیره انسانی خواهر و برادری
چطور طرفداران جنبش سبز را شناسایی کنیم ؟
- باید ببینیم که جسم سبزی دارد یا نه ؟
- از او می پرسیم که پارچه سبز دارد یا نه ؟
- پارچه سبزی به او می دهیم تا ببینیم آن را می گیرد یا نه ؟
- همه موارد
اگر مورد بالا جواب نداد چه کار باید کرد ؟
- می بینیم که چه کسانی به راهپیمایان فحش می دهند
- چه کسانی دست و سوت می زنند
- چه کسانی پرچم فلسطین و حزب الله را آتش می زنند
- چه کسانی سنگ پرتاب می کنند
وقتی کسی انگشتانش را به علامت V نشان می دهد منظور چیست ؟
- دوم شدن در انتخابات
- آوردن نمره هفت و مردود شدن
- هفتاد و دو شهید جنبش سبز
- همه موارد
مسیرهای راهپیمایی در روز قدس کدام است ؟
- میدان هفت تیر تا بلوار کشاورز، پارک لاله
- میدان ولیعصر ، خیابان مطهری، خیابان فاطمی، پارک لاله
- خیابان کریم خان ، بلوار کشاورز، پارک لاله
- پارک لاله  
 
در صورت داشتن بیش از 5 غلط در این آزمون باید فرد آزمون دهنده در چند تجمع غیر قانونی شرکت کرده و یا در کلاس های فشرده جنبش سبزِ سبزِ سبز اندیش شرکت کند تا بلکه نمره قبولی را کسب کند .   

آیا جنبش سبز یک جنبش جنسی بود؟

گروه های اعتراضی مانند «رپ» و «هوی متال» سیر تطور قابل مطالعه ای در کشورهایی چون امریکا داشته اند. شاید باورش دشوار باشد ولی جنبش رپ نخستین بار در قالب یک جنبش سیاسی ضد نظم و ضد حاکمیتی و به عنوان نتیجه ی شکاف نسلی(Generation Gap) در امریکا شناسایی شد..  

http://www.teribon.ir/base/img//2009/10/sabzi.jpeg

معروف ترین ترانه ی گروه های موسیقی رپ در دهه های پایانی قرن بیستم ترانه ی دکتر آلبان(Alban Nwapa) بود که در حمایت از فلسطین و ابراز انزجار از جنایت های رژیم صهیونیستی سروده شد. نهادهای مطالعاتی وابسته به دولت امریکا اعلام کردند اعتراض و پرخاش جوانانه از سطح پرخاش های انفعالی گذشته است و تشکیل گروه های اینچنینی نشانگر ورود اعتراضات جوانان به سطحی عمیقتر و خطرناکتر است. بنابراین دولت امریکا خیلی زود و با تکیه بر شناختی مبنایی که از جنبش های جوانان بدست آورده بود، رپ و سایر جریان های مشابه را سیاست زدایی کرد و تم اصلی مخالفت را به سمت دیگری ...                         به ادامه مطلب بروید...

ادامه مطلب ...