ایران سبز
ایران سبز

ایران سبز

از یادشان نبریم !!!!

 نمی دانم چرا هر بار از «شهید» می نویسم، عطر لاله ها، بی شائبه به مشامم می رسد.«شهید» کلمه ای است که هر چه بخوانی اش تازه تر می شود.شهادت درختی است که هر چه بیشتر از او بچینند بیشتر بار می دهد.چشمه ای است که هر چه از او آب برداری، بیشتر فوران می کند.شهادت، آبشاری معکوس است که بر ستون های آسمان جاری است.شهادت، پله کانی است که خدا آن را بر دیوار قدیمی جهان گذاشته است تا هرکس دلش برای چیدن ماه تنگ شده، از آن بالا برود.مگر نگفته اند که «شهادت نردبان آسمان بود»حالا «شهید» رفته است و نامی از خود برای تنهایی ما به یادگار گذاشته است.حالا او آن قدر دور رفته است که بگوید از جنس دنیای ما نیست، از جنس دنیای ما نبود ...حالا می دانیم که هر چه بیشتر خواب، پلک هایمان را سنگین می کند، عطر جادویی درخت شهادت را کمتر حس می کنیم.امّا یادمان نرود که میله روزها آن قدر مقابل چشمانمان را سیاه نکنند، تا چهره معصوم او را از یاد ببریم.یادمان باشد که قاب عکس او را از طاقچه خاطرات، پایین بیاوریم و هر عصر پنج شنبه هم که شده با دستمال گریه، پاک کنیم.یادمان باشد که «شهید» و «شهادت» را از یاد نبریم.

1


به خاطر نظر پست قبلی

 وقتی به خاطراتِ سال‌های «اصلاحات» باز می‌گردم و روزنامه‌های زنجیره‌ای را به خاطر می‌آورم همین «فحاشی» را می‌بینم. و می‌بینم نسلی را که با خواندن فحش‌های برآمده از قلم «مصلحان» بزرگ شده است... افسوس میخورم  

دوستان قبل از فحاشی لطف کنن و یه سری به روزنامه ها بزنن بعد بیان و هر چی دوست دارن فحش بدن
غرض از گفتنِ این‌ها و شاید بهانهٔ این گفتن، نظر یکی از دوستان گلم در پست قبلی بود .
نکتهٔ جالب دربارهٔ «رفقای سبز بی دین»، و «راست کج فهم که از نردبان دین بالا می روند »  این که  دوستان راستی از ابزار دین برای رسیدن به مقاصد شومشان استفاده می کنند و دوستان چپی نیز دین را ذبح می کنند و لائیک به تمام معنا هستند.
بله. این نسلی است که پا به عرصه وجود گذاشته اینگونه بزرگ شده اند و فحاشی های این دوگروه را دیده است ولی می خواهم بگویم نسلی که فحش دیده، فحش شنیده و فحش داده است. نسلی است سوخته که آموخته است که در جواب فحش، فحش بدهد. سخت است که دیگر بتواند ایران را بسازد ...
و وای بر چنین نسلی. از هر طیف و سلیقه که باشد، باشد.
یک نکته هم بگویم: این‌روزها همه طنازند؛ اما با وجود این همه مدعی، جای «گل‌آقا» همچنان خالی است.

دمکراسی به سبک اصلاحات سبز

خوشگل فکرهای کاسه لیس غرب، غیرتمندی و انسانیت را از این دختر آمریکایی بیاموزند!

اگر این دختر یهودی بود، در امریکا رئیس جمهور هم... می شد!
چرا فمینیست های ایرانی خفه خون گرفته اند!
جنایت کاران اسراییلی، دختر آمریکایی را کور کردند+عکس

 

سربازان رژیم صهیونیستی یک دختر 21 ساله آمریکایی را که در حال اعتراض به جنایات این رژیم بود، با شلیک مستقیم گاز اشک‌آور به صورت وی کور کردند. به گزارش شبکه ایران به نقل از روزنامه صهیونیستی هاآرتص، سفارت ایالات متحده در تل‌آویو خواستار تحقیق در خصوص چگونگی نابینا شدن یکی از اتباع خود در جریان پرتاب گاز اشک‌آور از سوی نیروهای اسراییلی شد.

روزنامه هاآرتص در گزارش خود آورده است که "امیلی هنوکوویکز" 21 ساله اهل نیویورک، از 6 هفته پیش به عنوان دانشجوی خارجی

به ادامه مطلب بروید

ادامه مطلب ...

رقیب ناکام آرای باطله -کروبی

 


از رقیب ناکام آرای باطله در انتخابات سال گذشته چه خبر؟ اخبار موثق از افسردگی شدید کروبی به ویژه پس از سپری شدن سالگرد انتخابات بی هیچ حادثه ای حکایت می کند.
افراد آگاه می گویند کروبی به دنبال سپری شدن توأم با آرامش سالگرد انتخابات (22 خرداد) و سپس سالگرد تحرکات گروهک های جبهه ملی و منافقین (25 و 30 خرداد) دچار افسردگی مضاعف شده است به ویژه اینکه او و دوستش از سر لاعلاجی، با محاسبه ریزش کامل عقبه اجتماعی فتنه مجبور شدند راهپیمایی خود اعلام کرده را پیشاپیش لغو کنند و در عین حال در بیانیه لغو راهپیمایی تلویحاً اذعان کنند که حرکات 8 ماهه پس از انتخابات تا 22 بهمن اقداماتی غیر عقلانی بوده است. این اقدام سردرگم و پر از تناقض باعث شده اپوزیسیون ورشکسته همه کاسه کوزه ها را بر سر کروبی و موسوی بشکند و آنها را متهم به ترس و خیانت و هدر دادن فرصت ها؟! کند.
براساس این گزارش، استیصال کروبی هنگامی کامل شد که وی برخلاف برنامه ریزی، موفق به بازداشت! و شانه خالی کردن از باری که زیر آن مانده بود، نشد. برخی از عناصر ضد انقلاب در محافل خودمانی و همچنین رسانه های زنجیره ای مکرراً گفته اند که اگر کروبی و موسوی کبریت بی خطر نبودند و برای رژیم فرصت سازی نمی کردند تا حالا باید دستگیر می شدند.
ظاهراً زیر این فشار سنگین چند جانبه بود که کروبی روز گذشته برای چندمین بار به سیم آخر زد و بیانیه ای مالامال اهانت و فحاشی را منتشر کرد. وی در این بیانیه، به جای اینکه به خوش خدمتی هایش به رژیم صهیونیستی و آمریکا و گروهک های ضد انقلاب اشاره کند، به ولایت فقیه حمله کرد و از اینکه رهبری نگذاشته رأی ملت و تبلور جمهوریت به غارت فتنه گران جاه طلب رود، ابراز خشم کرده است. این در حالی است که وی با روشن شدن نتایج و آگاهی از توهم موسوی، فرصت طلبانه وارد معرکه شد و 330 هزار رأی خود - کمتر از یک درصد کل آرا- را با 13 میلیون رأی داده شده به موسوی هم سنگ کرد و او هم مدعی تقلب در انتخابات شد تا توضیح ندهد با حیثیت خود چه کرده که تا این حد نزد افکار عمومی سقوط کرده است. او سپس دروغ بزرگ تر تجاوز را به استناد کسانی که بعدها معلوم شد اجیر شده MI6 انگلستان هستند و به انگلیس پناهنده شده اند، مطرح کرد که در قافیه این ادعا هم ماند.
اکنون باید دید در شرایطی که ضد انقلاب به کروبی به چشم مهره ای سوخته می نگرد و نظام هم وی را فرصتی برای سنجش شخصیت واقعی فتنه گران تلقی می کند، رفیق دو سر... شهرام جزایری با فلاکت خودساخته و افسردگی متعاقب آن تا کجا می تواند دست و پنجه نرم کند.

خانم رهنورد ...سومین متفکر جهان...دختر لرستان و عروس آذربایجان

 

سومین متفکر جهان، یعنی دختر لرستان و عروس آذربایجان، خانم دکتر، ببخشید پروفسور زهرا رهنورد، در بیانیه جدید خود که به مناسبت هشتم مارچ ( روز جهانی زن)، منتشر کرده است و البته چند روزی از انتشار آن می گذرد، از وضعیت بغرنج و نابسامان حقوق زنان در کشور انتقاد نموده  و فرموده است: " مساوات میان زنان و مردان به صورت مساوات در اعمال خشونت علیه آنان درآمده است!" ایشان از این نوع برابری ابراز تنفر کرده و آن را مساوات مخوف نامیده است. البته که خانم رهنورد نکته درستی را گفته اند. چون بالاخره اگر زن، نسبت به مرد حساسیت های بیشتری دارد که دارد، انتظار می رود که در عرصه های سیاسی و اجتماعی، امنیت حضور و فعالیت و مشارکت او به خوبی تامین شود. این مشکل، یک مقدار، از خلاءهای موجود در قانون رنج می برد و بخش عمده اش از بی اخلاقی در جامعه ناشی می شود. طرف صحبت خانم رهنورد حتما سیستم اجرایی کشور و دستگاه ....  به ادامه مطلب بروید

ادامه مطلب ...

شک نکنید که تقصیر صدا و سیما بود

شک نکنید که تقصیر صدا و سیما است. اینکه می‌گویند معترضین عده‌ای اندک و قلیل بودند، تقصیر صدا و سیما است. اگر آن جمعیت خروشان را نمایش می‌داد و اگر از خیر قطع کردن صدای مردم - که به گفته روح‌الله کبیر، ولی‌نعمت مسئولان هستند - می‌گذشت، حالا شاهد وقاحت تمام عیار فتنه‌گران نبودیم که فریاد بزنند ما اندک بودیم.

بله، تقصیر صدا و سیما است که محافظه‌کاری می‌کند. اگر فیلم‌های حقیقت‌جو و داوودی را چند سال پیش پخش می‌کرد؛ اگر از ماجرای روایت شهید دیالمه از موسوی و رهنورد نمی‌گذشت؛ اگر سر ماجرای شهرام جزایری، یقه کروبی را می‌گرفت و اگر آن زمانی که خاتمی با رئیس‌جمهور هتاک دانمارک مصافحه کرد، به راحتی از کنار ماجرا نمی‌گذشت، الان شاهد نبودیم که مخالفان امام مدعی راه امام شوند.

تقصیر صدا و سیما است که آن پیرمرد دهاتی با آن کلاه زیبای قشقایی را نشان نداد که با اشک بر روی گونه و مشت گره کرده، از پسر نوح می‌خواست که به کشتی بازگردد.

تقصیر صدا و سیما است که آن دختر بدحجاب را نشان نداد که با هزار زحمت، روسری خود را جمع و جور می‌کرد تا نکند که شعار دادن در حمایت از رهبری و انزجار از وابستگان ظاهری امام، باعث شود تا همین حجاب نه چندان کاملش هم خراب شود.

تقصیر صدا و سیما است که آن پیرزن فرتوت را نشان نداد که تسبیح می‌چرخاند و پسر نوح را به خاطر همراهی با فتنه‌گران لعن می‌کرد.

 

 

بله آقای ضرغامی، محافظه‌کاری شما سبب شده تا مدعیان پررو که شب و روز برای محو راه روح‌الله کبیر نقشه می‌کشند، مردم معترض را "اندک" و مشتی "اخلالگر" بخوانند. تقصیر شما است که خروش بی‌نظیر مردم در حمایت از رئیس جمهور و رهبرشان را نمایش دادید اما از مشت‌های گره کرده مردان و زنانی که به خون سران فتنه تشنه هستند، تصویر نگرفتید.

تقصیر شما است که موج نفرت بلوچ، کرد، لر، ترک، فارس و گیلک از همراهی پسر نوح با دشمنان پدرش را نمایش ندادید تا اینگونه وقیحانه، مردم را تهدید به برخورد کنند.

آقای ضرغامی! محافظه‌کاری بس است...

تقبل ا…

 

 

ای کسانی که:

شهید دارید / کدملی ندارد

شهید دارید / رای ندارد

شهید دارید / قبر ندارد

شهید دارید / حجاب ندارد

شهید دارید / هویت ندارد

شهید دارید / جنازه ندارد

شهید دارید / موسوی و کروبی را قبول ندارد

شهید دارید / تاریخ تولد ندارد

شهید دارید / وجود ندارد

شهید دارید / واقعیت ندارد

جریان چیست، بدجنس ها؟! به ما هم بگویید تا یاد بگیریم!

چطور توانستید فقط با چند کشته، انقدر ماهرانه، جا در دل بعضی ها باز کنید؟!!!

چطور توانستید جا در دل کسانی باز کنید که میلیون ها انسان را در ویتنام و ژاپن و عراق و افغانستان و آفریقا و فلسطین تا کنون، سلاخی کرده اند؟!

کسانی که در وحشی بودنشان، هیچ کس در این جهان تردیدی ندارد.

ولی شما دل انگیزان دلربا! کاری کرده اید که برای کشته های شما، ابراز تاسف می کنند. ابراز نگرانی می کنند. آقا به شدت محــــــــــکوم می کنند.

تازه سالگرد و یادبود هم می گیرند. قابی به وسعت یک فرش ۹ متری از عکس آنان درست می کنند، و با افتخار پشت سرشان آویزان می کنند.

کار بزرگی کرده اید.ما ۳۰ سال هست که داریم جان می کنیم و عربده می کشیم و کشته می دهیم، ولی افسوس……

کسی گوشش بدهکار نبود. انگار اصلاً ما آدم نبودیم.

ولی شما، فقط با چند کشته آن هم با مشخصات بالا، دل کسانی را بدست آوردید که تا دیروز، با موشک های کروز، یا شاید هم پریروز، با موشک های ۱۲ متری نسبتاً به روز، می زدند تو کوچه های ۶متری دزفول.

دوستان سبز شما هنوز به عمق کاری که کرده اید، پی نبرده اید. کاری بس بزرگ انجام دادید.

آخه شما یادتان نمی آید. یه زمانی ۱ میلیون کشته و چند میلیون ناقص و بی خانمان و آواره دادیم.

آری. یک میلیون کشته دادیم.

کشته دادیم / که کد ملی نداشت! / اما شماره شناسنامه داشت

کشته دادیم / که سواد نداشت / اما بصیرت داشت

کشته  دادیم / که پلاک نداشت / اما هویت داشت

کشته  دادیم / که حرف نداشت / اما دل پری داشت

کشته دادیم / که رای نداشت / اما “امام امت” داشت

کشته دادیم / که پول نداشت / اما جایگاه داشت

کشته دادیم / که ریش نداشت / اما دین داشت

کشته دادیم / که اسلام نداشت / اما انسانیت داشت

کشته دادیم / که اسلحه نداشت / اما نوزاد ۶ ماهه در آغوش داشت

کشته دادیم / که جنازه نداشت / اما وجود داشت

خلاصه. شما یادتان نمی آد. دریغ از ابراز تاسف و همدردی….

نه!

فایده ای نداشت. هر چه کشته می دادیم، نه حقوق بشر، نه غرب، نه مریم رجوی ، نه فرانسه و آمریکا و آلمان و اسرائیل و نه هیچ کوفت و زهر مار دیگه ای که امروز ادعای حقوق بشرش، سر به آسمان کشیده……

ککش نگزید

هرچه نوزاد چند ماهه، در آغوش مادر

هر چه دختربچه ۶ ساله، وسط لیله بازی

هر چه نوجوان ۱۳ ساله، زیر تانک

هر چه جوان ۱۷ ساله، زیر موشک

هر چه……

فایده ای نداشت….

شما کار بس بزرگی کردید!

جا در دل حرام زاده ها و وحشیان گاوچرانی باز کردید که تا دیروز اجدادمان را قتل عام می کردند. که تا امروز هم ثابت کردند جان زنان و کودکان بی گناه برایشان ارزشی ندارد….

کار بزرگی کردید!

تقبل ا…

جهان سوم جایی...سبزینه

می خواهم بگویم…
جهان سوم جایی نیست…
جماعتی است! 


جماعتی است که افتخارشان خواندن زندگینامه چه گوارا و آثار جورج اورول است، نه وصیت نامه شهیدان وطنشان
جماعتی است که دکتر شریعی را می پرستد، اما احترام دیگران به رهبرشان را، بت و بت پرستی می خواند
جماعتی است که الاغ را از نوع بارش می شناسند، اگر پهن بود، خر است و اگر حرف، روشنفکر
جماعتی است که روشنفکر را برآمده از غرب می داند و نه از عقل و تفکر
جماعتی است که حجاب را ظلم به زن می داند، اما بهره برداری جنسی از آن را، اوج عزت و تمدن می خواند
جماعتی است که دم از اصول اخلاقی می زنند و از آنطرف نگران پایمال شدن حقوق همجنس گرایان هستند
جماعتی است که دم از حقوق بهائیان و احترام به عقاید می زنند و اعتقادات شیعیان را به سخره می گیرند
جماعتی است که سعی در تقدس زدایی از همه چیز دارند، در حالیکه آزادی بیان و اندیشه را مقدس می دانند
جماعتی است که از اسلام رحمانی دم می زنند و خواهان جمهوری ایرانی هستند
جماعتی است که نقض حقوق بشر را در زندان اوین می بیند و نه در فلسطین و عراق و افغانستان و ابوغریب و گوانتانامو
جماعتی  است که به مصدق عشق می ورزند و در عین حال هنوز بی بی سی را باور و قبول دارند.
جماعتی است که میزان محبوبیت خود را در جامعه، از طریق تعداد لایک های پیج خود در فیسبوک می سنجد
جماعتی است که صبح تا شب در کنار بی بی سی،voa ، فردا، زمانه و فارسی وان آرام می گیرند و فردایش از عدل علی برایمان می خوانند
جماعتی است که خود را مسلمان می داند، اما مسلمانان را برادر خود نمی داند
جماعتی است که روشنفکری را در مخالفت با دین می پندارد
جماعتی است که اخبارشان از روی توهمات و داستان پردازی های خبرنگارانش هست و نه از روی واقعیت + 


جماعتی است که دم از جعلی بودن زیارت عاشورا می زنند و یا حسین، میر حسین  سر می دهند…..
جماعتی است بی دین، که از بی دینی دین داران شکایت می کند
جهان سوم، جماعتی است

 دیگر بس است ...حالم دگرگون شد

مشکل یک تکه پارچه نیست

 اصل دعوا و ریشه مخالفت های غرب با حجاب، در یک کلمه یا یک تفکر است

امانیسیم

یا همان اصالت دادن به انسان یا انسان محوری

زمانی که شما حجاب را رعایت می کنید، در واقع اصالت و ارزش را به ذات مبارک حق تعالی می دهید یعنی در نقطه مقابل امانیسم قرار گرفته اید و به سمت الهی شدن، گام بر می دارید با رعایت حجاب، در واقع پروردگار محور و اصل قرار می گیرد بنابراین حجاب مورد  قبول نیست  ولی  یک سوال  یک نکته، و یک حقیقت تلخ چرا هیچگاه با بی بند و باری و آزادی های جنسی، مخالفت نمی شود؟!

این مسائل که فرد را به سمت حیوان شدن سوق می دهند

در واقع بی بند و باری، فرد را به سمت حیوان محوری، و اصالت دادن به آن، سوق می دهد

و حقیقت تلخ این است که امانیسم به حسب ظاهر، انسانگرا است! لیکن در باطن، حیوان گرا است

پی نوشت:-تفکر امانیسیم، به عنوان یک اصل در تمامی فلاسفه جدید غرب، وجود دارد و منحصر به یک مکتب خاص نیست. -در واقع در تمامی گرایش های سکولار یا فلسفه جدید غرب، بشر را یک حیوان توصیف می کنند و حقوقی را که برای آن تعریف می کنند، همان حقوقی است که برای گاو قائلند، برای انسان نیز قائلند.

حتی مفهوم آزادی بیان هم، همان آزادی ماااااا کشیدن است.

یارانه ها

دو مفهوم در اقتصاد وجود دارد که با یکدیگر سازگاری نداشته و با هم ظاهر نمی شوند.حفظ یکی به بهای از دست رفتن دیگریست. آن دو مفهوم، کارایی و انصاف است. کارایی را "به کار گرفتن حداکثر ظرفیت و توانایی عواملی که در فرآیند تولید قرار دارند" و انصاف را "توزیع یکسان و برابر درآمد" تعریف می کنیم.

 

به نمودار زیر دقت کنیم! به این نمودار "منحنی مرز امکانات تولید" گفته می شود. در این نمودار فرض بر این است که در اقتصاد تنها دو کالا تولید می شود ولی نتایج آن را می توان به دنیای واقعی تعمیم داد.این نمودار تشکیل شده از بی نهایت نقطه که ترکیبات مختلفی از دوکالای a و b را نشان می دهد که در همه نقاط ما تمام نیروی کار و منابع را مورد استفاده بهینه قرار داده ایم. اگر بر روی این نمودار حرکت کنیم همیشه از تمام منابع در دسترس حداکثر استفاده را نموده و به عبارت ساده تر به کارایی ، که یکی از اهداف مهم اقتصادی است، رسیده ایم که این به نوبه خود پیشرفت علمی و افزایش نیروی کار را می طلبد.

 

اما اگر سطح تولید در قسمت زیر نمودار باشد یعنی جامعه از تمام منابع مادی و  نیروی کار خود استفاده نکرده است. این حالت نتیجه سیاست های ناکارآمد اقتصادی و هرز رفتن منابع است.

 

آزاد سازی قیمت ها و حذف یارانه ها به افزایش کارایی اقتصاد کمک می کند.با توجه به توضیحات ابتدایی؛ این افزایش کارایی موجب سخت شدن زندگی قشر کم درآمد می شود. در هر صورت باید یکی از این دو هدف _کارایی و انصاف _را برگزید.اگر هدف کارایی باشد،افراد جامعه باید به حداقل معیشت ( البته در مدت کوتاهی) بسنده کنندو اگر ملاحظات توزیعی و انصاف (با تعریف بالا)، هدف باشد باید کارایی و پیشرفت اقتصادی را به دست فراموشی سپرد.

 

حذف یارانه ها و هدفمند کردن آنها، از سال 1368(20سال قبل) در دستور کار دولت قرارگرفت، ولی تنها در سالهای اخیر و در دولت دکتر احمدی نژاد به آن پرداخته شده است.این هدفمند سازی قدمی در جهت رشد اقتصادی است که باید بهای آن را پرداخت. یا باید همیشه درجا بزنیم و واردات کالاهای خارجی را تماشا کنیم و یا باید هزینه پیشرفت که همان قناعت به حداقل درآمد برای مدتی محدود است را بپردازیم.شاید دولت های قبل برای حفظ وجهه سیاسی خود انصاف را به کارایی ترجیح داده باشند تا بتوانند مدت ریاست و مدیریت خود را تمدید کنند اما این کار به بهای هدر رفتن منابع و حتی افکار خلاق جامعه بوده است.

 

نکته مهم

آگاه سازی مردم وظیفه ما وبلاگ نویسان است. برخی از دشمنان که اغلب قلم به دست هم هستند ، از این ناآگاهی استفاده کرده و افکار غلط را به عامه مردم القاء می کنند. وظیفه مان را جدی بگیریم.