ایران سبز
ایران سبز

ایران سبز

بعد از شهدا ما چه کردیم

عصر غربت لاله هاست ، اینجا کسی دیگر از شهیدان نمی گوید از آنان که تلاطمی هستند در این دنیای سرد و سکوت  ما بعد از شما هیچ نکردیم ، چفیه هایتان را به دست فراموشی سپردیم و وصیت نامه هایتان را نخوانده رها کردیم .پلاکهایتان را که تا دیروز نشانی از شما بود امروز گمنام مانده است .کسی دیگر به سراغ سربندهایتان نمی رود و دیگر کسی نیست که در وصف گلهای لاله شاعرانه ترین احساسش را بسراید و بگوید چرا آلاله آنقدر سرخ است
چرا کسی نپرسید مزار باکری کجاست ؟؟؟
چرا وقتی گفتیم : یک گردان که همگی سربند یا حسین ( ع ) بسته بودند شهید شدند کسی تعجب نکرد
چرا وقتی گفتند : تنی معبر عبور دیگران از میدان مین شد شانه ای نلرزید
چرا نمی دانیم شیمایی چیست و زخم شیمیایی چقدر دردناک است و چطورمی شود یک عمر با درد زیست نمی دانم که چرا کسی نپرسید چگونه خدا خرمشهر را آزاد کرد !!!!
ای شیهدان ما بعد از شما هیچ نکردیم
آن ندای یاحسین ( ع ) که ما را به کربلا نزدیک و نزدیکتر می کرد دیگر بگوش نمی رسد .
یادتان هست که گفتید سرخی خونمان را به سیاهی چادرتان به امانت می دهیم .
ما امانت دار خوبی نبودیم و خونتان را فرش راه رهگذاران کردیم .
یادتان هست هنگامی که گفتید :
رفتیم تا آسمانی شویم و شما بمانید و بگویید که بر یاران خمینی ( ره ) چه گذشت
آری بسیجیان و شهیدان زنده امروز ما می دانم که از آن روزی که تمام شهیدان را بدرقه کردید و برگشتید دلهایتان را در سنگرها جا گذاشتید
می دانم که هنوز هم دلهایتان هوای خاکریزهای جنوب را می کند و می دانم که دیگر کسی از بسیج نمی گوید
ولی بدانید که تا شما هستید ما می توانیم از همت بشنویم
و از خاطرات حسین خرازی لذت ببریم
تا شما هستید میدانم که رهبر تنها نیست
و تا شما هستید تنها عشق تنها میاندار این عرصه است ...
 ما ماندیم تا امروز از آنان بگوییم
و فریاد برآوریم «‌ ما از این گردنه آسان نگذشتیم ای قوم »
ما ماندیم که نه یک هفته بلکه سالهای سال از آنان بگوییم .
چرا که خون آنان است که می تپد .
و یادمان نرود که اگر امروز در آسایش زندگی می کنیم مدیون آنانیم .
مدیون حماسه هایی که آنان آفریدند .
یادمان نرود که ما هنوز باید جواب بدهیم که :
بعد از شهدا چه کردیم . بعد از شهدا چه کردیم ...

شهدا

راه شهدا شنیدنی نیست...
رفتنی است...

گر مرد رهی بسم الله...

سری راکه دردنمیکند

میگویند سری راکه دردنمیکند دستمال نمیبندند،
ولی سر من دردمیکند
برای سربندی
 که نام مقدس تو روی آن حک شده باشد
 " یا حســـــین "

آوینی

نتیجه تصویری برای شهید آوینی متحرکنتیجه تصویری برای شهید آوینی متحرک

شهید آوینی چه زیبا گفت:

مَشک رنج‌های انقلاب را به دندان کشیده‌ایم و دست و پا داده‌ایم، اما آن‌را رها نکرده‌ایم.
و امروز هم؛
به امید خدا،
ما نیز تا زنده‌ایم آن مَشک را رها نخواهیم کرد؛
حتی به اشک،
حتی به خون.
و در این مسیر،
دست و پا که هیچ، سرمان را هم خواهیم باخت...
و خون دل خواهیم خورد، تا ولی‌مان خون دل نخورد.
جام زهر را لاجرعه سر می‌کشیم تا ولی‌مان ناگزیر از آن نباشد.
ایستاده‌ایم چون کوه، استوار و با صلابت،
در برابر هرآن‌چه و هر آن‌که، چشم طمع داشته باشد به آرمان‌های بلند خمینی کبیر و انقلاب اسلامی‌اش.
و نام نشان ما را لازم نیست در بین نسل اول و دوم انقلاب و حتی رزمندگان دفاع مقدس پیدا کنی!
ما از نسل سوم و چهارم انقلاب حضرت روح‌الله هستیم.

آن‌هایی که خمینی را ندیده، دل باخته‌اش شده‌اند،
و بوی و خوی او را، در خمینی زمانه می‌بویند و می‌جویند.ر

امام

وقتی که از خون ترسیدیم، از آبرو ترسیدیم، از پول ترسیدیم،

بخاطر خانواده ترسیدیم، بخاطر دوستان ترسیدیم، بخاطر راحتی

و عیش خودمان ترسیدیم، به خاطر پیدا کردن کاسبی، برای پیدا

کردن یک خانه دارای یک اتاق بیشتر از خانه قبلی، وقتی بخاطر

این چیزها حرکت نکردیم، معلوم است، 10 نفر مثل امام حسین هم

که بیایند همه شهید خواهند شد.



عباس

عباس دنیا را رها کرد و عاشق خدا شد
شب ها نماز شب می خواند سجده های طولانی داشت.
اگر این ها نباشد و عاشق خدا نباشی خدا عاشقت نمی شود
 عباس دنیا را رها کرده بود و عاشق خدا شده بود.
شهید عباس دانشگر

عالم عشق



در عالم عشق ؛

همه چیز درسکوت رقم می خورداینهمه هیاهو برای چیست
نمیدانم
کربلا را ببین...
هرچه صدا هست در جبهه یزید است

کربلاییان آرام جان می دهند

پرواز

Image result for ‫علی اکبر شیرودی‬‎

هنگامی که پرواز می کنم احساس می کنم

همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک می شوم

و در بازگشت هرچند پروازم موفقیت آمیز بوده باشد، مقداری غمگین هستم

چون احساس می کنم هنوز خالص نشده ام تا به سوی خداوند برگردم.

اگر برای احیای اسلام نبود، هرگز اسلحه به دست نمی گرفتم و به جبهه نمی رفتم.

پیروزیهای ما مدیون دستهای غیبی خداوند است.

این کشاورز زاده تنکابنی، سرباز ساده اسلام است

و به هیچ یک از حزب ها و گروه ها وابسته نیست.

آرزو دارم که جنگ تمام شود و به زادگاهم بروم و به کار کشاورزی مشغول شوم.

شهید علی اکبر شیرودی

زندگی

زندگی در نظرم مسخره می آید ...

 چه پیروزی هایش چه شکست هایش ...

چه حیات و چه مماتش ... و چه دلخوشی هایش !

 چه امید بستن به ارزو ها

و چه ترس از قضا و قدر ...

همه و همه در نظرم مسخره می آید .. !

 به هیچ چیز و هیچ کس دلخوشی ندارم 

از هیچ چیز و هیچ کس امید و انتظاری ندارم

فقط بخاطر وظیفه بر میخیزم

و بخاطر وظیفه زندگی میکنم ...

 والا حیات بر من سنگین و

غیر قابل تحمل بوده است ...

شهید دکتر مصطفی چمران


آب و آینه


میرود و من پشتش آب نمیریزم وقتی هوای رفتن دارد دریا را هم به پایش بریزی
بر نمی گردد ....!ر