ایران سبز
ایران سبز

ایران سبز

بار الها!

بار الها!  ای پروردگاری که که گره های ناگوار به دست تو گشوده می شود و ای آنکه سختی ها به قدرت تو آسان می گردد، و ای آنکه بیرون رفتن از اندوه و رفتن به گشایش از تو درخواست می شود تا اینکه دشواری ها به نیروی تو خوار گشته و انگیزه های کارها به مهر تو سامان یابد. هیچ رنجی از ما زدوده نگردد مگر آنکه تو آنرا بزدایی و هیچ اندوهی از ما برداشته نشود مگر آنکه تو آن را برداری.

پروردگارا! من با گرایش و دلبستگی بسیار آهنگ تو کرده و با امیدی استوار به درگاهت روی آورده ام، و دریافتم که هر چه از تو فراوان بخواهم در برابر توانگریت ناچیز است، و هرچه افزون تر بخشش بخواهم، باز هم در برابر فراخی بخشایشت کوچک است و این که بزرگواری تو از درخواست هیچ نیازمندی به تنگنا در نمی افتد و دست بخشندگی تو برتر از هر دست دیگرست.

من نخستین روی آورنده ای نیستم که به سوی تو روی آورده و سزاوار باز داشتن بوده و تو او را بخشیده ای. من نخستین کسی نیستم که سزاوار نومیدی از درگاه تو بوده و دست نیاز به سویت دراز نموده و تو او را  نومید نساخته و به او نیکی کرده ای .

ای پروردگار من! همانا به من رنجی رسیده که سنگینی آن مرا در هم شکسته است و به رنجی دچار شده ام که نمی توانم آن را بر خود هموار سازم. پروردگارا! پس بر محمد و آل محمد درود فرست، و نیازم را برآورده ساز و امید مرا از خود مبر و پیوندم را از خود مگسل و به زاری هایم مهربان باش و آوایم را بشنو.

پروردگارا! به جای ستمی که بر من روا داشته اند، تو بخشایشت را بر من ارزانی دار و به جای بد رفتاری ها، بخشایشت را به من بده که هر ناپسندی در برابر خشم تو اندک است و هر اندوهی در برابر خشم تو آسان.

پروردگارا! به هیچ کس جز تو گلایه نمی کنم و از هیچ داوری جز تو یاری نمی خواهم. پروردگارا! مرا به ناامیدی از دادگری خود میازمای و آن را که به من ستم می ورزد، به آسودگی از نادانی به کیفر خویش میازمای تا اینکه در ستم بر من پای فشرده و بر بهره و پاداش من دست درازی نماید و بزودی آن هشدار کیفری که به ستمکاران داده ای به او بنمایان و آن نوید برآوردن نیایش بیچارگان را درباره من نیز به کار بر.

پروردگارا! اگر نیکی و خیر من نزد تو در آن است که در گرفتن بهره و کینه ام در به کیفر رساندن کسی که بر من ستم روا داشته تا روز رستاخیز واپس گذاشته و درنگ شود، روزی که راستی  از نادرستی جدا گردد و دشمنان برای داوری در یک جای گرد می آیند، پس بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا به اندیشه و آهنگی درست و نیکو و شکیبایی همیشگی یاری فرما، و از خواهش های نکوهیده و آز آزمندان پناهم ده و در دلم نمونه پاداش نیکی که برایم در آن جهان اندوخته و کیفر و شکنجه  ای را که برای دشمنم آماده ساخته ای بنگار و آن را ابزار خشنودی من به آنچه فرمان داده و استواری مرا به آنچه برگزیده ای پایدار کن.

پروردگارا! مرا کامروا گردان به پذیرفتن هر آنچه که به سود یا زیان من فرمان داده ای، و خرسندم گردان به هرآنچه که به من داده یا ازمن ستانده ای و به درست ترین  راه ها راهنمایی ام نمای و به آنچه تندرست ترین است بگمار.

پروردگارا! بر محمد و آل محمد درود فرست و برای من  در گشایش  و فراخی را بگشای، و به نیروی سترگ خود درشتناکی سپاه غم و اندوه را در من بشکن و در آنچه از آن گلایه مندم، به خوشبینی به من ارزانی دار و به من شیرینی آفرینشت را در آنچه درخواست کرده ام، بچشان و برای من از نزدت راه رهایی پدید آور.

پروردگارا! آنچه از پیشامدها و ناگواری ها به من رسیده، سینه ام تنگ و دلم پر از اندوه است و تنها تویی که می توانی به من آنچه از اندوه ها رسیده، از میان برداری و آنچه که بدان گرفتارم، بزدایی. پس مرا از آن رنج برهان، اگرچه شایسته ی آن نباشم.

پروردگارا!  بر محمد و آل محمد درود فرست و به بزرگواری خود با من به نیکی رفتار کن، همان گونه که درخور توست نه آن گونه که شایسته من است، ای مهربان ترین...

...آمین...

برگرفته از: «صحیفه سجادیه»

 

قدر بدانیم

کاش قدر بدانیم 

  
«
به درستی که ما در شب قدر، قرآن را فرو فرستادیم»آری، این فرو فرستادنی است عظیم و سپردنی است بزرگ! وقتی اساس‏نامه معبود بر حیات بندگان ابلاغ می‏شود؛ آن‏گاه که آئین‏نامه زندگی در ساحت اسلام اعلام می‏شود و شبی که قانون اساسی عُبودیت، در خلوتی محض میان رب و بنده، وضع شود، قدر تجلی می‏یابد و به درستی که قدر، مجال ادراک فضیلت است و فرصت تحصیل نور! باشد که آن را قدر بدانیم!

کسی چه می‏داند

«و چه می‏دانند که قدر چیست»کسی چه می‏داند در پس این شب عمیق، چه روشنایی لم‏یزلی ساطع است؟! کسی چه می‏فهمد روزنه‏های بالغی را که از سقف این شب بی‏نظیر قد کشیده‏اند؟! کسی چه می‏بیند احوال متعالی کاینات را در پس این انزال روحانی و سپس مدهوشی خلایق را در شوق ورود کلام‏اللّه بر عرصه جهان

برتر از هزار ماه

«این شب از هزار شب، گران‏قدرتر است» 

فرصتی است مساوی غروب امشب تا طلوع صبح فردا؛ مثل تمام شب‏های دیگر. ولی این طلوع کجا و آن طلوع‏ها؟! صبح فردا، صبح رویش زمین در مضمون وحی است؛ صبح شکوفایی لهجه ملکوت در زبان خاک؛ پس ارزش این شب، بالاتر از هزار برابر دیگر شب‏هاست. و خوب می‏دانی که در محاسبه خالق، اسراری فراتر از فهم مخلوق، جریان دارد. پس سکوت، زیباترین نشانه معرفت خواهد بود

سلام بر همه فضایل

شب حلول ملائکه است و روح، به اذن پروردگاری که بشر را به مقصد تکامل آفرید و جهت داد. ربی که عرصه ربوبیتِ خود را عمومیت بخشید تا راه بندگی بر همگان گسترده بماند. و سلام بر همه فضایل تا طلوعی که در بهشت به تماشایش خواهیم نشست.