غروب جمعه شد و باد ایستاده بیایی
که فرش پای تو باشد اگر پیاده بیایی
و آب سینه سپر کرده بر عناصر دیگر
که روی شانه ی خیسش قدم نهاده بیایی
و جمعه هاست جدل می کنند یکسره باهم
ز راه چشم ز دل از کدام جاده بیایی
بخوانمت به همین واژه های الکن و خیسم
ببینمت به همین لحن صاف و ساده بیایی
غروب جمعه شد و کفش هام جفت شدند و
دلم تپید که شاید اجازه داده بیای
من قصد ندارم در این مطلب مثل بعضی دوستان از محمد نوری زاد گلایه کنم، یا به سوابقش در کیهان و روایت فتح اشاره کنم و ایراد بگیرم که چرا تغییر کردی و چرا دست از عقاید سابقت برداشتی؟ چون اصلا مهم نیست. تغییر و تحول جزو خصوصیات آدمیزاد است. کل تاریخ صحنهی همین تغییر و تحول آدمهاست. تغییر آدمهای بزرگی که نوریزاد در برابر آنها اصلا به حساب نمیآید. نویسنده کیهان بودن هم آنچنان مقام و منزلتی نیست که انگشت به دهان بمانیم. معاویه ظاهرا نویسنده برخی نامههای رسول خدا بوده! (یا چنین ادعایی داشته) چه زیبا نوشته است محمد نوریزاد که «برای همین دو روز ریاست، قلم در میکشند و با قلمی که پوزهاش به چربی سفره آلوده است، از «نخبهکشی» مینویسند و به قول آن دوست، اصلا کاری به این ندارند که «حقکشی» در تاریخ خونبار شیعه، سابقهی دور و درازتری دارد. آن هم به دست کسانی که برای خود، سوابق درخشانی قائلند و به وقت ضرورت یک به یک آنها را برمیشمارند و اساسا «نان» همان سوابق را میخورند! حال آنکه «حال» آنان چیز دیگریست. میگویند شمربن ذیالجوشن، در رکاب حضرت امیر (ع) و در جنگ صفین، زخمها برداشت و سالها به «جانبازی» خود مباهات میکرد و یا عقبهی او، طلحه و زبیر، مگر در رکاب اسلام و رسول خدا (ص) کم مجاهدت کردند!…» هر وقت سابقه، اعتبار، نسب و لقبِ طلحه و زبیر و شمر به داد آنها رسید، خوب طبیعی است که دیگران هم چنین حقی را دارند که از اعتبار و سابقهشان مایه بگذارند و حق و حقوقشان را طلب کنند. پس من به نفس چرخشهای نوریزاد کاری ندارم. آزاد است و اختیار خودش را دارد. تا دیروز از جمهوری اسلامی دفاع میکرد، امروز دلش میخواهد دفاع نکند. این حق نوریزاد است. چکار به کار او دارم؟ من فقط میخواهم به سهم خودم از نوریزاد تشکر کنم. چون او درسهای زیادی به من آموخته که قطعا در زندگی شخصی و اجتماعی و نیز در آیندهی سیاسی و رسانهای من تاثیرات خوبی خواهد داشت. اگر نوریزاد نبود، خیلی از عبرتهای تاریخ در لابلای صفحات همان کتابهای تاریخ میماند و کسی به درستی درک نمیکرد که فراز و فرود آدمها یعنی چه؟ اگر نوری زاد نبود، معنی این حدیث شریف امیرالمومنین را متوجه نمیشدم که «جاهل را نمیبینی جز در حال افراط یا تفریط!» انصافا ما از این جهت مدیون نوریزادیم و باید خداوند را شکر کنیم که او را مایهی عبرت ما قرار داده. تا افراط و تفریط او را تکرار نکنیم و به سرنوشت او دچار نشویم. من با دیدن نوریزاد، از کتابهای تاریخ به زمان حاضر نقل مکان میکنم و از سرنوشت خودم میترسم. چون ظرفیت نوریزاد شدن را دارم. من باید مراقب باشم که در دفاعم از یک عقیده خاص (مثلا دفاع از حاکمیت و یا مخالفتم با اصلاحطلبان) و یا هنگام چرخش از همان عقیدهی سابق، معتدل باشم، انصاف داشته باشم. نه مثل دیروز نوریزاد باشم که رقبایش را اهل لشگر یزید و معاویه میدانست و نه مثل امروز او که حر سپاه همان شمرها و عمرسعدهای سابق شده! البته آدمهایی مثل نوریزاد زیادند. نوری زاد کوچکترینشان هست. شخصیتهای بزرگتر و مهمتر از نوریزاد هم داریم که اسیر افراط و تفریط شدند. مثلا جناب آقای صانعی. در روزهایی که حتی خود امام خمینی هم اشتباهات و اشکالات نظام را قبول داشت، آقای صانعی در جایگاه یک مسئول جمهوری اسلامی ادعا میکرد که «همه چیز ما زیر این گنبد کبود، عالی است!» (عین جمله ایشان) خلاصه اینکه جوری زندگی کنیم و طوری حرف بزنیم که فردا و پس فردا لااقل از خواندن نوشتههای خودمان خجالت نکشیم. کسی به ریشمان نخندد که چرا تا این حد چرخش؟ چرا لااقل یک سیر منطقی نداشتید؟ در پایان مجددا از آقای نوریزاد تشکر میکنم و از ایشان میخواهم که با تمام قوا به راهشان ادامه بدهند و خم به ابرو نیاورند و اسیر جوسازیها نشوند. من حتی حاضرم برای دفاع از ایشان به همراه سایر دوستانم در دنیای مجازی کمپینی راه اندازی کنم. همچنین از مقامات قضایی و امنیتی عاجزانه خواهش میکنم کاری به کار آقای نوریزاد نداشته باشند. اگر هزار نامهی دیگر هم نوشت، او را اذیت نکنند. حتی اگر فیلم و سریال هم ساخت و سرش را به دیوار کوبید و در قنوت نمازش گریه کرد و خودش را شکنجه داد، مانعش نشوند. اجازه بدهند فیلمش را بازی کند! مطمئن باشند که تاثیر این فیلمهای جدید و بینندگان آن از «چهل سرباز و پروانهها» بیشتر نخواهد بود.
سخنان هنجار شکن و توهین آمیز عماد افروغ در برنامه پارک ملت نسبت به ولایت مطلقه فقیه باعث تعجب بیش از پیش ولایت مداران گردید و بر همگان است تا با نشان دادن اعتراض خود به انحاء مختلف مانع هتک حرمت های این چنینی در رسانه ملی نسبت به مقدس ترین پاییه این انقلاب یعنی ولایت فقیه شوند و نسبت به روشنگری در این رابطه اقدام فرمایند و انشاءالله در این سنگر ولایت را تنها نگذارند .
لازم به ذکر است برخی از سایت ها با تغییر واقعیت کلمات ایشان را به نحو دیگر انعکاس داده اند که لازم است جهت تحلیل دقیق سخنان ایشان فیلم برنامه را باز نگری کرده تا همگان بدانند که عماد افوغ با چه بغضی نسبت به انقلاب و آرمانهای آن موضع گیری و سیاه نمایی نموده است این عماد افروغ همان عمادی است که در انتخابات ۸۴ بی پروا به عنوان یک کارشناس انقلابی در مناظرات شرکت کرده و به دفاع از رئیس جمهور مکتبی و انقلابی کشور پرداخت اما شش ماه پس از آن شاید به علت عدم معرفی ایشان به عنوان وزیر از سوی ریئس جمهور با بغضی که نسبت به احمدی نژاد پیدا کرد به تخریب شدید دولت پرداخت و ۴سال پس از آن به تخریب نظام مقدس جمهوری اسلامی مشغول شد تا جایی که سخنان وی نورد توجه رسانه های غربی و ضد انقلاب قرار گرفت . در ادامه برای روشن شدن مطلب بخشی از اهانتهای ایشان به حاکمیت اسلامی و مقام عظمای ولایت در برنامه پارک ملت یک شنبه شب تقدیمتان میگردد .
۱ - ایشان تاکید داشتند از کلمه حاکمیت که نمادش ولی فقیه است استفاده کند و اشاره ای به دولت یا قوا ننمودند.
۲ - دیکتاتور نشان دادن حاکمیت فعلی در جامعه و اعلام اینکه اگر کسی بگوید فضای جامعه باز است و می شود نقادی کرد این طنزی بیش نیست .
3 - با آوردن روایاتی از امیرالمومنین و سخنانی از امام (ره) سعی داشتند این مطلب را القاء نمایند که شرایط آن بزرگواران شرایط نقادی و شرایط فعلی شرایط دیکتاتوری است.
4 - ایشان از مراجع عظام میخواهند که رهبری را نسبت به نظرات فقهی و حکومتی اش مورد سوال و نقد قرار دهند.
۵ - افروغ در ادامه با تردید افکنی نسبت به نحوه اداره حاکمیت گفت مردم و علما باید اطمینان پیدا کنند که جامعه بصورت فقهی اداره می شود .
۶ - ایشان از حوزه های علمیه می خواهند مانند قبل از انقلاب در مقابل حاکمیت باستند ( غافل از اینکه حاکمیت قبل از انقلاب حاکمیت طاقوت بود و حاکمیت فعلی حاکمیت ولی فقیه عادل است ) .
۷ - ایشان اعلام می کند اگر مردم رهبری را نخواهند رهبر مشروعیتش را از دست می دهد(غافل از آنکه مشروعیت دست خداست و مقبولیت را مردم تعیین می کنند مانند عصر امیرالمومنین با آنکه مردم مقبولیت را به علی (ع) ندادند ولی مشروعیت امام باقی بود) .
۸ - ایشان ساختار خبرگان رهبری رات مورد انتقاد قرار داده و می گوید چون سیاست مدار و اقتصاد دانی در میان آنان نیست پس نمی توانند به این ابعاد رهبری نظارت کنند و رهبری را مورد نقد قرار دهند ( غافل از آنکه فقهای خبرگان رهبری از علمای بلاد بوده و کسانی می باشند که اقتصاد اسلامی را آشنا بوده و سیاست را نه در کتابهای درسی بلکه در کوران حوادث انقلاب از دهه چهل تا کنون فرا گرفته اند).
۹ - افروغ در پایان اعلام می کند اگر نظارت بر کسی نباشد به دیکتاتوری و انحراف کشیده می شود ( وی با زیرکی تمام با توجه به مقدمه بالا که گفته است خبرگان رهبری نمی تواند نظارت بکند و ابزار نظارتی را در دست ندارد رهبری معظم انقلاب را دیکتاتور و فرار کننده از نقد نشان می دهد).
و تعجب این است که تمام این مدت آقای شهیدی مجری برنامه فقط به سخنان وی گوش می داد و تائید می نمود !!!
ما با ولایت زنده ایم
برگرفته از وب لاگ :sayedamir.blogfa.com
خبرگزاری رویترز گزارش داد: قایقهای تندروی نیروی نظامی ایران در هفته گذشته دو بار به کشتیهای آمریکایی در حال عبور از تنگه هرمز نزدیک شدند اما پنتاگون اعلام کرد که ارتباطات آنها خصمانه نبوده است.
به گزارش ایسنا، خبرگزاری رویترز گزارش داد: تصاویر ویدئویی منتشر شده توسط پنتاگون نشان میدهد که قایقهای مسلح نیروی دریایی سپاه پاسداران به فاصله چند متری کشتی "یو.اس.اس نیواورلئانز" در تاریخ شش ژانویه نزدیک شدند.
در همان روز حادثه مشابه برای کشتی گارد ساحلی آمریکا با نام آداک رخ داد.
جین کمپبل ـ یک سخنگوی پنتاگون ـ گفت: تعامل میان نیروی دریایی آمریکا و نیروی دریایی ایران معمولی است.
او افزود: در این میان هیچ چیزی وجود ندارد که نشان دهنده نوعی از سوء نیت باشد.
مقامات آمریکایی میگویند که گرفتن تصاویر ویدئویی از چنین حوادثی امری معمول است و نیروی نظامی آمریکا تصمیم گرفت بنا بر درخواست سازمانهای خبری این تصاویر را منتشر کند.
از آغاز سال جاری میلادی تاکنون 9 کشتی آمریکایی از تنگه هرمز عبور کردهاند.
اربعین حسینی تسلیت باد
تا که پرسیدم ز جانان عشق چیست؟
در جواب من چنین گفت وگریست
لیلی ومجنون همه افسانه است
می گفت در مراکز روسپی گری آمریکا ؛ زنان فاحشه چهار دست و پا روی سکو این ور و اونور می رفتند تا مردی یکی از اونها را انتخاب کنه و برای کام گیری از اونها پول بپردازه می گفت اینها زنانی بودند که بایست قسمت اعظم فروش تن خود را به مسئول مرکز که یه زن میانسال بود و بهش ... می گفتند پردازند باورم نمی اومد که زن مثل گوسفند بفروش برسه و ازش بصورت سازمان دهی شده فقط بهره جنسی ببرن
تا اینکه مطلبی را در یکی از وبلاگها خوندم که در زیر اونو آورده ام ؛ آره ما هم زمونی در ایران خودمون مراکز بهره کشی از زنان ایرانی را بصورت سازمانی داشتیماین مراکز روسپی گری نبودند بلکه داشتن عزت زن را می فروختند بلکه داشتند انسانی بودن زن را می فروختند اونها زن را با گوسفند اشتباه گرفته بودندحالا این متن را بخونید
(برگرفته از آدرس http://oldpilot.blogfa.com/post-339.aspx )
نگاهی به پدیده روسپی گری در ایران ...
اکثر اون هایی که سن و سالی ازشون گذشته و دوران پیش از انقلاب رو یادشون می آید ، خوب به خاطر دارند مراکزی در تهران و شهرستان ها وجود داشت که در آن زنان روسپی زندگی می کردند و کالای خود را که همانا ارائه تن خویش برای دقایقی به مردان هوس باز بود ، از این گذر درآمدی کسب کرده و زندگی فلاکت بار خود ادامه می دادند .. این که چگونه زنان جوان و بزک کرده سر از این محل های بدنام در آورده و همانند یک کالا دست به دست می شدند ، داستان مفصل خودش رو داره . که قصد دارم برای آگاهی عزیزان جوانی که فقط نامی از چنین محله هاای شنیده اند ، به طور خلاصه بیان کنم . این گونه مراکز معمولآ با نام های متعددی شناخته می شد . که در تهران به آن شهرنو ، قلعه و یا جمشید می گفتند . بعد از انقلاب تمام خانه های آن محله با خاک یکسان شده و تبدیل به فضای سبز و پارک زیبایی شد .
این که چه گونه بانوان جوان سر از این گونه نجیب خانه ها در می آوردند ، داستانی بس مفصل دارد که فقط می توان به این نکته اشاره کرد که باند های مافیایی متعددی در تجارت ، نقل و انتقال و زورگیری از زنان مفلوک وجود داشت . که معمولآ دستمایه اغلب فیلم سازان وطنی پیش از انقلاب قرار می گرفت . به عنوان نمونه می توان به فیلم های " خاطر خواه " ، دشنه ، سوته دلان و غیره اشاره کرد . روسپیان با ساکن شدن در این گونه محله های بدنام ، علاوه بر داشتن سرپرستی پیر از قماش خود که آن را خانم رئیس می نامیدند ، معمولآ تعدادی گردن کلفت چاقو کش هم در مقام حامی یا بهتره بگوییم زور گیر ، در اطراف آن ها می پلکیدند . در این میان آن هایی که از بر رویی زیبا برخوردار بودند ، هریک معشوقه خصوصی یکی از شرور های محله بوده که بخش زیادی از درآمدشان نصیب آنان می شده است . در این میان نباید از نقش واسطه ها یا همون قوالان غافل بود . این افراد که در حقیقت به نوعی مالک زنان محسوب می شدند ، همانند کالایی از آن ها استفاده می کردند .
در آن روزگار برای جلوگیری از انواع بیماری های واگیر ، روسپی ها زیر نظر وزارت بهداشت مرتب معاینه شده و در همان محله نگهداری می شدند . مردان هوس باز برای ارضای تمایلات خویش بعد از ورود به قلعه ، با سرک کشیدن به خانه ها که در آن زنان تن فروش در یک ردیف به صورت نیمه لخت نشسته بودند ، بعد از انتخاب با خریدن ژتون از خانم رئیس ، به اتاق محقر روسپی که اغلب با تختی زوار در رفته ، پنکه ای قدیمی و یخچال کوچکی تزئین شده بود ، و دیوار های آن منقوش به تصاویر ستارگان سینمایی بود ، مشغول کام گیری می شدند . گاهی هم دیده می شد بعضی از مردان هوس باز حرفه ای با شنیدن آوازه حضور زنی زیبا در یکی دیگر از شهر های کشور ، برای کام گیری راهی آن دیار غریب می شدند !! فراموش نکنیم که مافیای قدرت برای حفظ و تداوم بهره گیری از کالاهای خویش ، علاوه بر استفاده از اهرم زور توسط اوباشان خود ، با گرفتن انواع سفته دست و پای آن بیچاره ها را هم از نگاه قانونی می بستند . تا هیچ گاه فرار نکند .
نماز و اتحاد قلبها
نماز و ایستادگی
نماز و دانشجو
نماز جماعت بی ریا
نماز و ایثار جان
نماز و وحدت مسلمین
نماز و شرمندگی ما
نماز و قبله گاه بعضی ها
نماز در سفره سیاست
نماز جماعت در سبد انحراف
نماز قذافیان
یکی از عزیزان کامنتی در وبلاگ دوستم با این مطلب گذاشته که جواب دادنش را بعهده خود خوانندگان می گذارم
من یه سوال برام پیش اومده شما که داری تو این موضوعات بحثو گفتگو تا حالا به این فک کردی که چطوری یکی که نماز میخونه و همه چیزش تکمیله واجباتو این چیزا رو میگم
چطوری همونم گمراهه و آخرش هیچ کدوم از کاراش درست نیست در درگاه خدا ؟
من به عینه دیدمااااا
به نظرشما چی گمراهش کرده ؟
نمازی که خونده میتونه باشه؟
سید ابن طاوس (ره) از حضرت سید سجاد علیه السلام روایت کرده است که از زمانی که سر مطهر امام حسین علیه السلام را برای یزید آوردند یزید (لعین) مجالس شراب فراهم میکرد و آن سر مطهر را حاضر میساخت و در پیش خویش مینهاد و شرب خمر میکرد. روزی رسول سلطان ...
ادامه مطلب .../img>