ایران سبز
ایران سبز

ایران سبز

یا مهدی

 بسم الرب المهدی (عج) 

اى مرد همیشه جوان! کدام روز سپید از پشت کوه‏هاى روز مى‏آیى؟ کدام صبح صادق، خورشید را به کوچه‏هاى تنگ کاهگلى مى‏آورى؟ کدام روز فرشتگان نام تو را بر ماذنه‏ها فریاد مى‏کنند؟ کدام روز عیسى مسیح‏علیه السلام از هفت آسمان فرود مى‏آید و به قامت‏بلند تو اقتدا مى‏کند؟ کدام روز شاعران به جاى شعر نیایش مى‏خوانند؟ کدام روز بوى گرم نان سفره‏هاى کوچک مستضعفان را پر مى‏کند؟ کدام روز فلسفه چشم‏هاى تو تدریس مى‏شود؟ آخر اى آفتاب روشن اطمینان نام تو آواز پر جبرئیل است، در گوش هوش زمان هزار سال است که هر غروب دلتنگ آدینه به سمت ظهور تو نماز مى‏گذاریم آیا صبح نزدیک نیست؟؟؟؟؟؟؟....

 

سلام به همه دستای عزیزم  

دلم واسه همه شما تنگ میشه

بدلیل سفر زیارتی تا اطلاع ثانوی نیستم  

حضور شما عزیزان مایه مباهات بنده و دلگرمی است  

پس به یاری ام بشتابید با نظرات سازنده خود 

برای ظهور آقا و منجی آخرالزمان حضرت  

مهدی (عج) یکبار دعای فرج را زمزمه کنید  

ومرا نیز دعا بفرمائید   

یا حق  

یه روز یه ترک و یه رشتی و یه اصفهانی ...

یه روز یه ترک بود...اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان. شجاع بود و نترس. در دوران استبداد که نفس کشیدن هم جرم بود ، با کمک دیگر مبارزان ترک، در برابر دیکتاتوری ایستاد او برای مردم ایران ، آزادی می خواست و در این راه ، زیست و مبارزه کرد و به تاریخ پیوست تا فرزندان این ملک ، طعم آزادی و مردمسالاری و رهایی از استبداد را بچشند. 

یه روز یه رشتی بود...اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی. او می توانست از سبزی جنگل های شمال و از دریای آبی اش لذت ببرد و عمری را به خوشی و آرامش سپری کند اما سرزمین اش را دوست داشت و مردمانش را و برای همین در برابر ستم ایستاد آنقدر که روزی سرش را از تنش جدا کردند. 

یه روز یه اصفهانی بود...اسمش حسین خرازی بود وقتی عراقی ها به کشورش حمله کردند ، جانش را برداشت و با خودش برد دم توپ و گلوله و خمپاره. کارش شد دفاع از مردم سرزمینش ، از ناموس شان و از دین شان. آنقدر جنگید و جنگید تا در یکی از روزهای آن جنگ بزرگ ، خونش بر زمین ریخت و خودش به آسمان رفت. 

یه روز یه ... ترک و رشتی و فارس و کرد و لر و اصفهانی و عرب و ...!تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و به تلاش برای شکستن قفل دوستی ما افتادند و از آن پس........
"یه روز یه ... بود"
 
را کردند جوک تا این ملت ، به جای حماسه های اقوام این سرزمین که به عشق همدیگر، حتی جانشان را هم نثار کرده اند ، به "جوک ها " و "طعنه ها" و "تمسخرها" سرگرم باشند. 

 



« و چه قصه غم انگیزی...» 

میدونی آخر بی معرفتی و ناسپاسی کجاست؟ 

 نمیدونی؟!

نامه یک دانشجو به ...

 

آقای اصغر فرهادی شما که «جدایی نادر از سیمین» را ساختید و اسکار هم گرفتید ،مبارک تان باشد!ولی من هم چند کلمه ای با شما حرف دارم برادر اصغر!اینجا بعضی ها می گویند شما به قصد اعتراض و دشمنی با آرمانهای ملت این فیلم را ساخته اید و برخی هم می گویند شما بهترین فیلم سینما ایران را ساخته اید. ولی من با این حرفها کاری ندارم .با اینکه فیلم شما،من و ملت من را دروغگو می خواند و تنها راه رهایی را مهاجرت به خارج می داند، با اینکه در ذهن شما چادر زیبای ما که از پاکترین گوهر آفرینش یعنی مادرمان زهرا(س) به ما به ارث رسیده، گره خورده با فقر و بی فرهنگی، خشونت و بدبختی، با اینکه بازیگران فیلم شما در مصاحبه با رسانه های بیگانه به عدم امکان پخش صحنه های مبتذل در سینمای ایران اعتراض می کنند و با اینکه آقای شمقدری با شوق فراوانی فیلم شما را تحسین می کند،هیچ کاری ندارم،فقط می خواهم برایتان بنویسم وقتی که ایران نبودید اینجا چه گذشت!! وقتی شما به عنوان یک مرد مسلمان دستان نا محرم آنجلینا جولی را با افتخار و با لبخند می فشردی  

 

اینجا پسری به نام علیرضا روشن یتیم شد و زنی با صلابت اعلام کرد که به همسر شهیدش می بالد!وقتی شما قند در دل تان آب می شد که قرار است جایزه اسکار بگیرید ما اینجا با چفیه های مشکی به بدرقه شهیدان مان رفتیم . برادر اصغر،ببخشید یادم رفت که شما دیگر برادر ما نیستید !همانهایی که به شما اسکار دادند علیرضای ما را هم یتیم کردند.با خودتان فکر کرده اید که چرا فیلم تان مورد توجه غرب قرار گرفته است؟به نظرتان اگر فیلمی از نکات مثبت جامعه ایرانی می ساختید با کیفیت بالا،باز هم به شما اسکار می دادند؟ آقای فرهادی مگر شما فرزند این خاک نبودید ؟مگر برای این ملت فیلم نساختید؟پس چه شد که زبان به تشکر از مایکل بارکر گوشودید و فراموش کردید همت،باقری و باکری را! نکند اینها را نمی شناسید؟ ما هم به سبک خودمان فیلم، هنر و جشنواره را می فهمیم ولی بی تعارف می گویم که «گول »خوردید و ارزان فروختید!شما با آنجلینا جولی دست حرام دادید و ما اینجا با فرشتگانی به نام شهید دست بیعت دادیم و افسوس که دیگر وقتی برای جبران ضررتان نیست...

یا مهدی (عج) بیا

 

پروانه می گفت...
من گلهای زیادی را دیده ام...
من گل لاله را می شناسم. گل نسترن را دیده ام. با شقایق دوست بوده ام. با مریم و سوسن و ... هم نشین شده ام.
اما بارها و بارها، به تمامی آنها گفته ام که هیچ کدامشان برای من، گل نرگس نمی شوند. من عاشق دیوانه گل نرگس ام.
این را دیگر، همه گل های سرزمین من - همه گلهایی که مرا می شناسند- می دانند.
یک بار گل سرخی از من پرسید: پروانه جان! پروانه خوب و دوست داشتنی! این چه رازیست که تو همیشه و در همه جا و در حضور تمامی گل ها، تنها و تنها از گل نرگس می گویی و تنها و تنها از عشق او یاد می کنی؟
این گل نرگس چه دارد که تو را این گونه شیفته و بیچاره خویش کرده است؟ به گل های سرزمین مان نگاه کن! لاله را با تمام زیبایی اش ببین!
طنازی مریم را بنگر!
دل بری سوسن را شاهد باش!
این ها همه آرزو دارند که زمانی - آن هنگام که برای استراحت، اندکی در کنارشان می آسایی- حرفی هم از آنها بزنی و سخنی هم در باب محبت آنها بگویی و افسوس و صد افسوس که همگی در حسرت این آرزو مانده اند...!!!
من در پاسخ گل سرخ گفتم: گل سرخ عزیز! با خود عهد کرده ام- تا آن هنگام که در سرزمین ما گل نرگس هست- از عشق هیچ گل دیگری سخنی نگویم.
تو خود بگو که آیا تا وقتی وجود نازنین گل نرگس هست، می توان عاشق دل باخته گل دیگری بود؟!
اصلا مگر می شود ادعای عشق داشت و عاشق او نبود؟!
گل سرخ غمگنانه گفت: پروانه عزیز دوست داشتنی! در سرزمین ما هزاران گل نرگس هست. در همسایگی من، ده ها نمونه از آن ها روییده است و تو تا به حال به هیچ کدامشان حرفی از عشق نزده ای.
پس چگونه است که ادعای عاشقی گل های نرگس را داری؟!
و من باز در پاسخش گفتم: گل سرخ عزیز! گل نرگس حقیقی را در هیچ باغچه ای نمی توان یافت...
گل نرگس من گل نرگسی یگانه است، او صاحب تمامی گل های عالم است. او مقتدای تمامی پروانه های عاشق پیشه است. او دلیل پروانگی من است ...
و تمامی آرزوی من...
و ای کاش...
ای کاش...
ای کاش که آرزوی طواف کردن به دور او را به گور نبرم!
که همگان می دانند عمر پروانه، چه کوتاه، چه اندک... و چه ناچیز است!
من گل های زیادی دیده ام،
اما هیچ کدامشان برای من، گل نرگس نمی شود.
گل یگانه تنهای نوازشگر من!...

عشق یعنی مهدی فاطمه (س)

سلام دوستان عزیزم  

بدلیل اینکه  تا دور روز آینده امکان به روز شدن نیست  

از امروز به پیشواز  رو امام عصر میروم  

یا صاحب الزمان(عج) ادرکنی  

عشق یعنی راه رفتن تا سحر
عشق یعنی گریه های بی ثمر
عشق یعنی لحظه های بی کسی
عشق یعنی دوری و دلواپسی
عشق یعنی دوری از زیباترین
غربت مطلق به روی این زمین
عشق یعنی دستهای باز تو
عشق یعنی با تو در پرواز تو
عشق یعنی یک دل تنگ و غریب
عشق یعنی دختری پاک و نجیب
عشق یعنی چشمهای مست او
نامه هایم در فشار دست او
عشق یعنی شعرهای سوخته
عشق یعنی شمع نا افروخته
عشق یعنی تا ابد در راه او
تا همیشه یک جهان گمراه او
عشق یعنی دردهای بی شمار
عشق یعنی عاشق و فصل بهار
عشق یعنی خسته ام از بی کسی
کی به داد این دل من می رسی؟
عشق یعنی سین و آ همراه ناز
عشق یعنی سوی کوی او نماز
عشق یعنی نامه های بی جواب
دیدن و بوئیدن او حین خواب
عشق یعنی سادگی یعنی امیر
او میاید زنده می مانی نمیر!

جدایی نادر از سیمین یا ...

برخی معتقدند که نباید موضوع را سیاسی نمود، اما اولین مسئله این است که اگر امریکا نگرشی سیاسی نسبت به این فیلم ندارد چرا خانم ویکتوریا نولند سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا  به اصغر فرهادی بطور رسمی تبریک می گوید!؟ چه ارتباطی میان وزارت امور خارجه امریکا، نهادی صرفا سیاسی با سینماست!؟(اختصاصی)

http://dl.funiha.com/images/66004318492787806542.jpg

در هشتاد و چهارمین دوره مراسم اسکار  فیلم "جدائی نادر از سیمین" به کارگردانی آقای  اصغر فرهادی  جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را دریافت کرد
برخی از همان ابتدا به این فیلم نقدهای متعددی وارد می ساختند و آنرا را زیر سوال می برده و می برند. برخی نیز از اینکه این فیلم تا این حد پرفروش بوده و توانسته است جایزه ای  بین المللی را از آن خود کند به خود می بالند و اعلام می دارند که این فیلم توانست نام ایران را در صحنه بین المللی بیشتر از پیش مطرح نماید. اما واقعیت کجاست !؟ بررسی چند نکته نیاز به بررسی دارد :

1- برخی معتقدند که نباید موضوع را سیاسی نمود، اما اولین مسئله این است که اگر امریکا نگرشی سیاسی نسبت به این فیلم ندارد چرا خانم ویکتوریا نولند سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا  به اصغر فرهادی بطور رسمی تبریک می گوید!؟ چه ارتباطی میان وزارت امور خارجه امریکا، نهادی صرفا سیاسی با سینماست!؟

2- نگاهمان را قرآنی کنیم. مگر نه اینکه کتاب الله و عترتی برای هدایت بشریت هستند ؟ بیاییم برای ندرت بارمین بار هم که شده نگاهی الهی و قرآنی به این موضوع داشته باشیم:
بر همگان مبرهن و آشکار است که سینمای جهان دست مایه یهود و تحت سیطره یهودیان است. پس :

اولا : توهم رو آوردن صنعت سینمای یهودی زده به نگرشی مثبت درباره ایران اسلامی تا حد اکران این فیلم در اسرائیل و اهداء جایزه به فرهادی توسط مدونا سمبل شهوت و مبلغ کابالائیزم کاملا غلط است زیرا :


لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا یسْتَکْبِرُونَ « سوره مبارکه مائده آیه 82»


یقیناً سرسخت ترین مردم را در کینه و دشمنی نسبت به ایمان آورندگان، یهودیان و مشرکان خواهی یافت.و البته نزدیک ترینشان را در دوستی با مؤمنان، کسانی می  یابی که گفتند: ما نصرانی هستیم. این واقعیت برای آن است که گروهی از آنان کشیشان دانشمند و عابدان خدا ترس اند، و آنان [در پیروی از حق] تکبّر نمی کنند.

ثانیا : مسلما این قوم لعن شده الهی نمی توانند داوران منصفی جهت ارزیابی یک محصول فرهنگی تولید شده در ایران اسلامی باشند، ضمن آنکه اساسا این قوم فقط جهت گسترش فساد در زمین تلاش می کنند :


وَقَالَتِ الْیهُودُ یدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ یدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ ینْفِقُ کَیفَ یشَاءُ وَلَیزِیدَنَّ کَثِیرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْیانًا وَکُفْرًا وَأَلْقَینَا بَینَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ کُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَیسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا یحِبُّ الْمُفْسِدِینَ« سوره مبارکه مائده آیه 64»


و یهود گفتند: دست [قدرت] خدا [نسبت به تصرّف در امور آفرینش، تشریع قوانین و عطا کردنِ روزی] بسته است. دست هاشان بسته باد و به کیفر گفتار باطلشان بر آنان لعنت باد؛ بلکه هر دو دست خدا همواره گشوده و باز است [به هر چیز و به هر کس] هر گونه بخواهد، روزی می  دهد. و مسلماً آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده است، بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می  افزاید. و ما میان [یهود، نصاری و گروه های دیگر] آنان تا روز قیامت کینه و دشمنی انداختیم. هر زمان آتشی را برای جنگ [با اهل ایمان] افروختند خدا آن را خاموش کرد، و همواره در زمین برای فساد می  کوشند، و خدا مفسدان را دوست ندارد

پس چه موضوعی نظر یهودیان را به این فیلم معطوف داشته است!!!!؟؟

ثالثا : اگر در محال ترین حالت ممکن نیز درنظر بگیریم که سینمای بین المللی تحت سلطه یهود نیست، مشکل چند برابر می شود، زیرا دقیقا یکی دیگر از فیلمهای دیگری که در کنار فیلم اصغر فرهادی جایزه گرفت و آنجلینا جولی نیز سازنده آن بود فیلمی ضد اسلامی و در جهت تطهیر جنایات صربها در بوسنی و هرزگوین می باشد(درباره سرزمین خون و عسل مطالعه کنید). حال به این آیه از قرآن توجه فرمائید :


وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَوْ یرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إِیمَانِکُمْ کُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَینَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى یأْتِی اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ«سوره مبارکه بقره آیه 109»

بسیاری از اهل کتاب پس از آنکه حق برای آنان روشن شد به سبب حسدی که از وجودشان شعله کشیده، دوست دارند که شما را پس از ایمانتان به کفر بازگردانند. هم اکنون [از ستیز و جدال با آنان] درگذرید، و [از آنان] روی بگردانید، تا خدا فرمانش را [به جنگ یا جزیه] اعلام کند؛ یقیناً خدا بر هر کاری تواناست.

آقای فرهادی عزیز در انتها یادآور می شود :


وَلَنْ تَرْضَى عَنْکَ الْیهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِی وَلَا نَصِیرٍ«سوره مبارکه بقره آیه 120»


یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی  شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَمَنْ یتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ«سوره مبارکه مائده آیه51»


ای اهل ایمان! یهود و نصاری را سرپرستان و دوستان خود مگیرید، آنان سرپرستان و دوستان یکدیگرند [و تنها به روابط میان خود وفا دارند]. و هر کس از شما، یهود و نصاری را سرپرست و دوست خود گیرد از زمره آنان است؛ بی تردید خدا گروه ستمکار را هدایت نمی  کند.

مرد بارانی من بیا

 

دیروز مردم کشورم بار دیگر حماسه ای حسینی آفریدند . آقا ببین چه مردمان پاک و در صحنه ای داریم .به خاطر این مردم چشم انتظار بیا . آقا و مولای من

می خواهم از توبنویسم .باقلمی از جنس آسمان.اما بغض می کند،خودکارم را می گویم . بعد انگار که ساعت ها باریده باشد دفترم خیس خیس می شود .و من چون کودکی که ساعت ها زیر باران منتظر  است می نویسم :
آن مرد در باران ..........
باز هم نیامد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
برای تعجیل در ظهورش ، صلوات.  

درود بر مردم ایران

سخنی با نامزدهای انتخابات

یک: از منظر نفر پنجم از چهار نفر! 

  

یک/ ۱: صرف اینکه به کسی یا کسانی پول، غذا یا هر چیز دیگری بدهید، دلیل بر این نمی شود که ایشان حتما به شما یا لیست شما رای بدهند، چرا که در فتنه سال هشتاد و اشک، یکی از نامزدهای پرتبلیغ و پرخرج زد و از چهار نفر، پنجم شد! به عنوان مثال این نامزد که لابد معرف حضور همگان هست، گاهی به تمام ساکنین یک روستا یا یک شهر کوچک، غذا می داد، لیکن صرف این قبیل خوش خرجی ها، هرگز باعث نشد که مردم مورد لطف واقع شده، به ایشان رای بدهند. این حالا اسمش بی معرفتی است یا چیست، محل بحث ما نیست. به این نکته حتما دقت کنید. محل بحث ما و مد نظر ما، دقت شماست. عبرت شماست از انتخابات آن سال تلخ و شیرین.

یک/ ۲: در انتخاب افراد ستادتان اصلا عجول نباشید و با رعایت عنصر شایسته سالاری عمل کنید. اگر از یاد نبرده باشید، در انتخابات ۸۸ حتی رئیس ستاد انتخابات نامزد شماره پنج، روز رای گیری، در اوج بی مرامی و لامروتی، به شخص دیگری رای داد! پس ممکن است در صورت اعتماد بی مبنا به افراد، همچین بلایی سر شما هم بیاید. خودتان مراقب باشید.

یک/ ۳: الکی و همین طور هردمبیل پول خرج نکنید، به ویژه اگر پول تان کمی تا قسمتی، مال بیت المال باشد که به طریق اولی، مصداق بارز فعل حرام است. اگر هم پول خودتان است که حتما با علف خرس، باید تفاوتی داشته باشد! حتما از افراد ستادتان، آمار خرج و مخارج را بگیرید تا کلاه سرتان نرود. در فتنه ۸۸ نامزدی وجود داشت که اعضای ستادش، به اسم ناهار دادن به روستایی که کلا ۱۵۰ نفر جمعیت داشت، چیزی نزدیک ۱۵ میلیون تومان از آن بنده خدا تیغ زدند! خلاصه اینکه هوشیار باشید.

 

 

یک/ ۴: خیال نکنید که اگر ضد انقلاب از گوگوش تا سروش، به نفع شما درآمد، پس حتما پیروز انتخابات خواهید شد. در فتنه ۸۸ نامزدی وجود داشت که بر همین سیاق عمل کرد، حتی دراویش و فرق خاص و خواننده ها و چیزبازها و هم به طرفداری از وی وارد گود شدند، اما آن نامزد، با شکست خوردن از آرای باطله، نام نیکی از خود برای همیشه تاریخ به جا گذاشت! این نکته را هم دقت کنید

و: از منظر اون یکی! 

دو/ ۱: نه خودتان را بزرگتر از نظام تصور کنید و نه توهم کنید که رای دهندگان به شما، از ملت ایران بزرگترند. شما و هواداران تان، لابد زیرمجموعه همین نظام هستید که می خواهید وارد مجلس جمهوری اسلامی شوید.

دو/ ۲: قبل یا بعد از انتخابات، اگر به چیزی اعتراض دارید، حتما از راه قانون بروید و دور و بر آشوب نگردید و الا همان مردمی هم که به شما رای داده بودند، از گردتان متواری می شوند، به گونه ای که دیگر زنده و مرده شما برای مردم، حتی برای هواداران تان بی اهمیت می شود.

دو/ ۳: خیال نکنید که چون داماد فلان جا هستید، پس مردم بهمان جا، حتما باید به شما رای بدهند! باور کنید که زمینه سرور و شادمانی مردم را به طرق دیگری هم می توان فراهم کرد!

دو/ ۴: وزارت کشور و شورای نگهبان، به شما خواهند گفت که رتبه تان چیست. حرف در و همسایه و دوست و رفیق و بی بی سی و ملاک پیروزی شما نیست، به خصوص که هنوز ساعت رای گیری تمام نشده باشد!

***

و اما گذشته از شوخی -که خیلی هم شوخی نبود نکات بالا- همین که عزم کرده اید بر تنور انتخابات جمهوری اسلامی بدمید، کار مقدسی است. پس نیت تان را خدایی و خالص کنید و از یاد نبرید که شعار بی منطق و خارج از حیطه وظایف یک نماینده ندهید. هیچ چیز برای مردم، شیرین تر از صداقت و روراستی نیست. رمز پیروزی شما می تواند همین راست گویی باشد. اگر هم راهی بهارستان نشدید، در جمهوری اسلامی، قحطی صندلی برای خدمت نیست. شرط است که قصدتان قدرت نباشد و خدمت باشد! گاهی هم بد نیست با خودتان زمزمه کنید که برای همین مجلسی که شما نامزد ورود به آن شده اید، خیلی خون ریخته شده. خیلی خون! مبادا که شرمنده این خون ها شوید که حساب تان سخت خواهد شد