دیشب دکتر رائفی پور سخنرانی داشتن ...در دو تایم یک ساعته ...بعد از پایان تایم اول یه نمایش آئینی برگزار شد با اتمام برنامه جمعی برای تشویق شروع کردن به تشویق خواننده نمایش و چند نفری هم از تاریکی استفاده کردند و صدای سگ و گربه در آوردن ... وقتی چراغها روشن شد استاد رائفی پور بالای سن رفتن و مستقر شدن و فرمودند چقدر زشته برای ملتی که یک دنیا منتظر امام دوازدهمشونه ولی آدمهای اینجوری هم توشون زیاد پیدا میشه ...ایشون فرمودن ما با کف زدن و صدای شغال و سگ و گربه درآوردن مشکلی نداریم ...ولی عزیزان من بحث اینه که هر چیزی جایی داره ...به خدا زشته ...به خدا عیبه تو این مراسم که به اسم امام زمانه بعضی ها صدای سگ و گربه در میارن ...ایشون فرمودن چرا بعضی ها اینقدر شأنشون پائینه ... واقعا"چرا ؟؟؟!!!
راستی اگر شما فهمیدین به ما هم بگین ؟؟؟!!!
«فرانسیس فوکویاما» کتاب پایان تاریخ خود را در سه کنفرانس جهانی تورنتو، واشینگتن و اورشلیم، ارائه کرد. این کتاب در برابر کتاب برخورد تمدّنها اثر «ساموئل هانتینگتون» است. فوکویاما مدّعی است که خرده تمدنها و فرهنگهای جزئی به دست فرهنگ غالب بلعیده میشوند و رسانهها، دنیا را به سمت دهکدة واحد پیش میبرند و به ناچار دنیا درگیر جنگی خانمانسوز خواهد شد. بنابراین، برای پیشگیری از این جنگ باید یکی را به عنوان کدخدایی بپذیریم و در ادامه ثابت میکند که کدخدا، امریکا است. فوکویاما میگوید: این نبرد حتمی است، ولی برندة آن غرب نخواهد بود و او با اسناد و مدارک ثابت میکند که برندة نبردِ آخرالزّمان، شیعیان هستند.
او در کنفرانس اورشلیم با عنوان «بازشناسی هویّت شیعه» میگوید:
شیعه، پرندهای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست. پرندهای که دو بال دارد: یک بال سبز و یک بال سرخ.
فوکویاما بال سبز این پرنده را مهدویّت و عدالت خواهی و بال سرخ را شهادتطلبی که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فنا ناپذیر کرده است، معرفی میکند.
وی معتقد است شیعه بُعد سومی هم دارد که اهمیّتش بسیار است. او میگوید:
این پرنده، زرهی به نام ولایت پذیری به تن دارد و قدرتش با شهادت دو چندان میشود. شیعه، عنصری است که هر چه او را از بین میبرند، بیشتر میشود...
فوکویاما، مهندسی معکوسی را برای شیعه و مهندسی صحیحی را برای خودشان طراحی میکند و مینویسد:
مهندسی معکوس برای شیعیان این است که ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید. تا این را خط نزنید، نمیتوانید به ساحت قدسی کربلا و مهدویّت تجاوز کنید... برای پیروزی بر یک ملّت باید میل مردم را تغییر داد... ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید، در گام بعد، شهادت طلبی اینها را به رفاهطلبی تبدیل کنید. اگر این دو تا را خط زدید، خود به خود اندیشههای امام زمانی از جامعة شیعه رخت میبندد... شما بیایید برای غرب هم امام زمان و کربلا و ولی فقیه بتراشید.
فوکویاما برای این کار، مکتب جدیدی به نام اونجلیس عرضه کرد. مکتبی که قدمتش به 1987 میلادی بر میگردد. طرفداران این مکتب معتقدند عیسای ناصری خواهد آمد. فوکویاما به آنها توصیه میکند در فیلمهایشان هر چه را شیعیان دربارة امام زمان میگویند، بر شخصیّت عیسای ناصری تطبیق بدهند. بر اساس دستور فوکویاما، فیلمهایی بر اساس مدل «روایت فتح» شهید آوینی، ساخته شد؛ با همان اسلوب متن و با به کارگیری مؤلّفههای احساسی برنامههای شهید آوینی، با همان تیپها و همان دیالوگها که شهید آوینی میگفت.
فیلم نجات سرباز رایان با محتوای تجلیل از مادر سه شهید؛ فیلم نبرد پرل هاربر با محتوای جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم؛ فیلم زمانی سرباز بودیم با تئوری بازسازی کربلا و بر اساس الگوی عملیّات کربلای 5؛ فیلم سقوط شاهین سیاه، بازسازی صحنةکربلا، فیلم جنگیر که در آن از نمادهای اسلامی شیعه استفاده شده بود.
نکته:
عاشورا و حماسة پر شکوه آن پدیدهای است که همواره رمز و راز نیروی پنهان و آشکار شیعیان و آزادی خواهان بوده است. قدرت این رمز و راز آن چنان است که دشمنان اسلام را همیشه در حیرت و شگفتی و سردرگمی فرو برده است. از همین رو، دشمنان، به ویژه صهیونیسم جهانی بر آنند تا با شبیهسازی و بهرهگیری از این واقعه، برای دنیای پوشالی و خیالی خود، جلوههای مقدّس و آسمانی بیافرینند.
در تمامی این فیلمها، بر اساس نظریة فوکویاما، امام حسین(ع) و کربلا، یک طرف و سوی دیگر، شمر است. لباس هم بر اساس الگوی شیعی انتخاب شده است. لباس سربازان امریکایی، سبز رنگ و لباس سربازان مقابل، قرمز است ؛ آن هم به دلیل تقدّس این رنگ در آرمانهای شیعی. هنر پیشهها تا پایان فیلم ناشناختهاند و همچنین تا آخر فیلم فقط نقشهای قدسی بازی میکنند.
"بچه که بودم میخواستم دنیا را متحول کنم. کمی پیرتر که شدم به متحول کردن کشور خود بسنده کردم. به دوران میانسالی که رسیدم تصمیم گرفتم خانواده خود را متحول کنم. واما... و اما اکنون که در بستر مرگم با خود می گویم ای کاش خود را متحول می کردم، سپس خانواده ام را و به پشتوانه ی خانواده ام کشورم را، و کسی چه می دانست... شاید دنیا را متحول می کردم."
این سیر واژه ها، نفس های آخر یک کشیش آمریکایی ست در بستر مرگــــــــ . قصد، تبلیغ مسیحیت و یا فهم و درک یک کشیش نیست. تازه آنهم از نوع آمریکایی!! چه اینکه مکرر در جای جای روایات و احادیث و منابع دینی این توصیه آمده!
هدفـــ این است که به خود بیایم و به بند بند وجود و روانم بفهمانم که:
از خود عالمـی بخـواه و از عالمـی هیچـ مـخواه...
پی نوشت: نمیدونم چی شد که این مطلب به مخیله م خطور کرد! اما دلگیر بودم... خیلی! از همه جا و همه کس و همه چیز دلگیرم... آنقدر فریادهایم را خورده ام که اگر به چشمانم نگاه کنی کـر میشوی.
ولی همه فریادم را روز قدس ...بر سرشان کوبیدم
به امید روزی که اسلام یکتاز میدان باشد با حضور آقا صاحب الزمان .انشاء الله
بسمه تعالی
با سلام و احترم
اینجام که به خاطر مدت طولانی که نبودم از همگی عذر خواهی کنم
هفته گذشته متاسفانه در سانحه تصادف مجروح شدم و به همین دلیل مدتی نبودم ...
مدتی در شک بودم که چرا خداوند دوباره به من فرصت داد ...
اما وقتی به دلنوشته های وبلاگم توجه می کنم ...
احساس میکنم بودنم در این دنیا دلیل خوبی دارد ...
خدایا من رسم عبادت نمی دانم ...رسم قدردانی هم نمی دانم ...فقط با زبان دل می گویم ...
خدای را شکر
وقتی نوجوان فاقد باور عمیق نسبت به خدا و معاد باشد نه پشتوانهای از عشق دارد تا او را برانگیزد و نه خوف و هراس از بازخواست اخروی تا او را به ادای تکلیف دینی وادارد.
چرا کودکان و نوجوانان برای ادای فریضه نماز صبح بر نمی خیزند یا به سختی و با غرولند و پرخاشگری برمی خیزند؟ کم نیستند کودکان و نوجوانانی که نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با وجود تعداد بیشتر رکعتها میخوانند، اما از خواندن نماز صبح اکراه دارند. حقیقت این است که خواب صبحگاهی شیرین و دلچسب است و به قول صائب:
آدمی پیر چو شد حرص جوان میگردد خواب در وقت سحرگاه گران میگردد
اما تنها دلیل برنخاستن برای نماز همین موضوع نیست. بسیار اتفاق افتاده است که برای برنامه ای دلچسب و مورد علاقه، فرزندان توصیه میکنند صبح زود ما را بیدار کنید یا خود تمهیداتی برای بیدار شدن میاندیشند.
پس باید دید علل و عوامل سهل انگاری یا بی رغبتی نسبت به نماز صبح چیست؟
چرا گاهی فرزندانمان نماز نمی خوانند؟
پیش از پرداختن به این پرسش که چگونه فرزندانمان را به برپایی نماز صبح دعوت کنیم، باید بپرسیم چرا، گاه فرزندان نماز نمی خوانند؟ علل و عواملی چند در این بازدارندگی یا سهل انگاری و بی رغبتی مؤثرند:
۱- عوامل و علل اعتقادی
وقتی کودک و نوجوان فاقد باور عمیق و ریشه دار نسبت به خدا و معاد باشد نه پشتوانه ای از عشق دارد تا او را برانگیزد و نه انگیزه اش چون خوف و هراس از بازخواست اخروی تا او را به ادای تکلیف دینی وادارد. کسی که صبحگاهان با وجود همه جاذبههای خواب، بستر را رها میکند و به نماز میایستد یا از سر عشق و شیفتگی و معرفت به پروردگار است یا حداقل ترس از مجازات و آن که روشنی یقین در دل ندارد شوق برپایی نماز نخواهد داشت.
۲- نمادها و نمودهای نامطلوب دینداران
کودکان و نوجوانان کنجکاوانه و دقیق زندگی ما را میکاوند، اگر ما به نمازشان بخوانیم و آنها ما را به عنوان نمازگزار در ارتکاب گناه و ناشایسته بی پروا ببینند میان «نماز» و «رفتار» به جستجوی رابطه میپردازند و احیاناً چنین داوری و نتیجه گیری میکنند که نمازگزاران چنین اند. همین کافی است که نماز را متهم و از آن گریز و پرهیز کنند.
۳- رفتارهای گناه آلود و ناروا
اگر نماز از فحشا و منکر باز میدارد، فحشا و منکر نیز میتواند بازدارنده از نماز باشد! وقتی فضای زندگی ما از دروغ، فریب، حرام خواری، غیبت و حرمت شکنی تباه و سیاه شود، بازتاب آن نه تنها در نماز ما که در نماز و کنشهای دینی فرزندانمان محسوس و مشهود است. نه خود گناه کنیم و نه فضایی لغزاننده را برای فرزندانمان فراهم کنیم. رهاورد چنین فضای مهذبی اقبال فرزندان به نماز خواهد بود.
۴- جزر و مدها و زیر و بمهای درونی
روح انسان همواره دستخوش دگرگونیهای دائمی است و عناصر و عوامل گوناگونی در جان انسان آشوب میآفرینند. پس هنگام نشاط بهترین فرصت برای دعوت به عبادت، حتی عبور ازمرز «فرایض» به نوافل است و در هنگام بی نشاطی یا ادبار توقف در قلمرو فرایض. از همین رو، شناخت این جزر و مدها و ایجاد ارتباط سنجیده در آن موقعیت، در رفتارها، موضع گیریها و نگرشهای آینده فرد بسیار مؤثر است.
۵- انتظار و تلقی ناروا از نماز
وقتی جایگاه نماز درست تحلیل و تبیین نشود ممکن است بعد از مدتی نماز کنار گذاشته شود یا منظم برپا نشود که این نیز به حذف نماز میانجامد.
گاه از نوجوان میپرسیم چرا نماز نمی خوانی؟ و پاسخ میشنویم که هر چه ازخدا خواستم که به فلان خواسته و آرزویم برسم، نشد پس دیگر نماز نمی خوانم، بنابراین استفاده ابزاری از نماز و القای خانوادهها که اگر نماز بخوانی، در امتحان قبول میشوی، نماز را در حد مشکل گشای مسائل عادی زندگی حتی گاه خواستههای نامعقول پایین میآورد و این آفت و آسیب بزرگ برای نماز خواندن است.
کودک و نوجوان با اشتیاق به مسجد میرود ممکن است فضای مسجد ذوق و شوق و طبع حساس او را بر نمی انگیزد و خاطره تلخ، چاشنی آمدن میشود. این رویداد که گاه تا همیشه بر روح و نگرش انسان سایه میاندازد، گریزگاه وی میشود و جدایی وی را بر میانگیزد به همین دلیل باید تجربههای نخستین کودکان از مسجد با شیرینی و لطافت همراه باشد و از تحقیر، تمسخر، توهین و هر حرکتی یا حادثه ای که تند و تلخ و شکننده باشد پرهیز شود.
۶- تأثیر منفی دوستان و گروه همسالان
کودک و نوجوان چشم به دهان دوستان میدوزند و رفتارهای «جمعی دوستان» آنان را بشدت و به همسانی رفتار میکشاند. آنها میخواهند صرفاً به کارهایی بپردازند که «همه» آن را انجام میدهند. بی تردید شما نیز میتوانید به یاد بیاورید که زمانی چنین بوده اید. پس هیچ گاه قدرت گروه همسالان را دست کم نگیرید. آسان نیست که متفاوت عمل کنیم و یا اینکه در مقابل اکثریت باشیم. مراقبت در طیف دوستان، مداخله سنجیده و هشیارانه در انتخاب دوستان و حتی تأثیر در حلقه آنان، نوعی مصونیت بخشی معنوی خواهد آفرید که نمازگزاری فرزندان را تضمین میکند. خانوادههایی که فرزندان رها شده دارند و مراقبت و دقت در معاشرتها و روابط فرزندان ندارند دچار مشکلات حاد رفتاری و ریزشهای معنوی فرزندان خواهند شد.
۷- انباشت پرسشها و تردیدها
کودک و نوجوان پرسشگر و کنجکاوند. بر اساس حق پرسشگری و کنجکاوی، کودک و نوجوان از نماز هم میپرسند، چرا نماز؟ چرا این گونه؟ چرا هر وقت دلم خواست نخوانم؟ چرا به هر سمت نخوانم؟ چرا هر مقدار دوست داشتم و کشش داشتم نخوانم؟ اصلاً چرا بخوانم؟ و چرا… اگر این پرسشها، پاسخ دقیق و مجاب کننده نیابند یا پرسشگر به دلیل سؤال، تحقیر و تمسخر و متهم شود و یا پاسخها انحرافی باشد، موریانه تردید، شک، تزلزل و در نهایت پرهیز و ستیز وجود وی را پر خواهد کرد. بنابراین ایجاد موقعیت و فرصتهایی برای سؤال، در فضایی سرشار از عاطفهها و محبت، میتواند تشویشها و تردیدها را بزداید.
۸- خستگی و سستی
نماز باید با نشاط و سرزندگی برپا شود. در سستی و رخوت، در بی حالی و بی رغبتی حتی اگر نماز برپا شود چندان مناسب نیست. در هنگام خستگی و رخوت اصرار در برپایی نماز نکنیم. حتی توصیه کنیم هم اکنون نخوان، خسته ای. به استراحت نیاز داری، خودم برای نماز بیدارت میکنم. این جملات ملاطفت آمیز و آرام به جای نمازی شتاب زده، نمازی با آرامش را رقم میزند.
۹- تأخیر در برپایی نماز
گاه به هر دلیل، نماز به تأخیر میافتد. جاذبههای فراوان در زندگی کودک و نوجوان، مشغولیتهای آنی، قرار گرفتن در موقعیت لذت بخش بویژه بازی با دوستان موجب میشود نماز به بعد موکول شود! اول وقت خواندن نماز باید به فرهنگ تبدیل شود.
وقتی ما بزرگترها و مربیان و متولیان تربیت به نوعی تقید در نماز اول برسیم و فضای مناسب را نیز فراهم کنیم از چنین ضایعه ای جلوگیری خواهیم کرد. باید دقت شود نماز اول وقت طولانی یا همراه با چاشنیهای وقت گیر نباشد.
۱۰- بی اعتنایی خانواده به نماز
مشاهده و تقلید رفتارهای والدین در دوران کودکی، بارزترین رفتار کودک در خانه است. کودکان و نوجوانان گاه دچار تعرضها و ناهمخوانیهای خانه و مدرسه هستند، در مدرسه نماز جماعت هست، اما در خانه از این فضیلتها و ارزشها نیست. خانوادههایی که به نماز بی اعتنا باشند هرگز نمی توانند انتظار داشته باشند که فرزندانشان به نماز پایبند و متعهد باشند.
۱۱- صبح را با خبرهای هیجان آمیز و شیرین همراه کنید
در خانوادههای ما بسیاری اوقات، شب لبریز از خبر و خاطره است اکثر تلفن زدنها، شوخیها، میهمانیها و گفتگوهای در شب اتفاق میافتد، اگر صبح با برخی خبرهای هیجان آمیز و شیرین همراه باشد باز کردن یک هدیه به صبح موکول شود و… انگیزههایی برای بیداری کودک و نوجوان فراهم میشود.
۱۲- شبها زودتر بخوابید
زندگی مدرن امروز، چند شغلی و دیر به منزل رسیدن پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده، میهمانیهای شبانه، تماشای برنامههای تلویزیونی و دیگر سرگرمیهای شبانه در برنامه خواب فرزندان نیز اثر میگذارد. در خانوادههای امروزی گاه صدای قاشق و چنگالها در نیمه شب شنیده میشود، معلوم است که این خانوادهها چه وقت میخوابند و صبح با چه وضعیتی بیدار میشوند.
فرزندان به تبع این نوع زندگی، حتی صبح برای مدرسه رفتن هم مشکل دارند. به دلیل کم خوابی، خستگی و شرایط پشت سرگذاشته شبانه، از خوردن صبحانه نیز میپرهیزند. در حالی که در شب بر سبک خوردن، اوایل شب خوردن و خواب به موقع توصیه شده است.
پس اگر برنامه زمانی خواب معین شود و خانواده به نظم و انضباط در این باره برسد به حل یکی از عناصر تأثیرگذار در دیر برخاستن و ادا نکردن فریضه صبح رسیده است.
اگر میخواهی ارزشت را نزد خـــــدا بدانی,
نگاه کن ببین ارزش خدا نزد تو در وقت گناه چقدر است...... !؟؟