ایران سبز
ایران سبز

ایران سبز

دعا کن

دعا بڪن ؛
ولے اگر اجابت نشد ،
با خدا دعوا نڪن ؛
میانہ ات با خدا بہ هم نخورد ؛
چون تو جاهلے و او عالم و خبیر ...
حاج اسماعیل دولابـی
راضے بہ رضاے خدا

غیبت کردن

پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم:
چـهار کسند کـه غیبت کردن از آنها غـیبت نیست :
"فاسقى که فسق خودرا آشکارمی‏سازد"،
"پیشواى دروغگویى که اگر خوبى کنى،تشکر نمی‏کند و
 اگر بدى کنى،نمی‏بخشد"،
"کسانى که از سر خنده و شوخى فحش مادر می‏دهند"
و "کسى که از جماعت مسلمانان کناره گیرد
 و بر امّت من عیب گیرد و به روى آنها شمشیر کشد".
الأنوار،ج 75، ص 261، ح 64 - منتخب میزان الحکمة، ص 438)جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن


مظلومیت اسلام


یه عده هم هستن یه گوشه منتظرنشستن،یه مسلمانی یا یه ریشویی یه کاری بکنه،اینا سریع از اسلام متنفر بشن!

مثلا بعضیها وقتی یه مداح، یا بچه مسجدی یه حرف یا کلامی بگه که به دهن اینها خوش نیاد،

دیگه به حق یا باطل بودن کلام هم کاری ندارند، اینا مثل اسکرین سیور که تا موس رو تکون میدی محو میشه!

اینا هم به همون سرعت از اسلام متنفر میشن

فقط من نمیدونم چرا از چیزهای دیگه متنفر نمیشن؟!

مثلا کرور کرور فیلم و سند ازفساداخلاقی و اوردوز و مست لایعقل کردن تو کنسرت بعضی از مثلا سلبریتی های این ور آبی و اون ورآبی اگه منتشر بشه هیچ کس ازشون متنفر نمیشه!

تا یه کلیپی در میاد که یه پلیس با خشونت یه خلافکار رو میکنه تو ماشین،سریع پونصد نفر از اسلام متنفر میشن!

بعد هزاران کلیپ از خشونت پلیس آمریکا منتشر میشه که شهروند سیاه پوست و وسط خیابون به گلوله میبندند یا با شوکر برقی بچه رو میگیرن هیچکس متنفر نمیشه!صف ویزا هم شلوغ تر میشه!

فقط کافیه یه ماشین پلاک دولتی چراغ قرمز رد کنه! 

پشت چهار راه ۱۶ نفر از اسلام متنفر میشن!

بعد شرکت های خصوصی تو دبی وقتی دنبال منشی خانم میگردن،قبل از رزومه باید عکس برهنه بفرستی شاید استخدامت کنن!   

   فقط نمیدونم اینجا چرا کسی متنفر نمیشه!

صبح تا شب اگه تو ولنتاین و هالوین و کریسمس و کوفت و زهر مار صدای دابس دابس و ساب ووفر دی جی ننه قمر تو مخشون باشه کسی اذیت نمیشه!  کسی هم متنفر نمیشه!

ولی به مجرد اینکه سالی یه بار تو محرم صدای روضه بره خونه همسایه یه محله از اسلام متنفر میشن!

یه پیمانکار ریشوی شهردای اگه بساط یه دست فروش رو خراب کنه،همون صاحب مغازه ها که کلا گوشی دستشونو زنگ میزنن سدمعبر شهرداری که مالیاتشو ما میدیم سودش برای ایناست!شروع میکنن به متنفر شدن از اسلام!      ولی صدها جوان رعنا و رشید مدافع حرم،اگه ترک خانواده کنند و برای ایجاد امنیت شهید بشن،یا برای پول رفتن یا کلا نباید میرفتن!

روزی صدتا پورشه ومازراتی ولگسوز اگه کنارخیابون ترمز بزنن و دختر مردم و سوار کنن و ببرن تو باغ خارج شهر و مثل گله کفتار بیوفتن به جونش هیچ خری از اینا متنفر نمیشه!

ولی همین که ماشین بسیج یا پلیس امنیت یه خانمی و به خاطر هنجار شکنی یا عدم رعایت قانون مملکت ببره کلانتری یه تعهد بگیره!

آقا همینجوری گله گله روشنفکر شروع میکنن به متنفر شدن از اسلام!

اصلا بعضیها مثل سنسورهای موزه که تکون بخوری آلارم میده منتظرن یکی تکون بخوره اینا از اسلام متنفر بشن!

به جهنم که متنفر میشید!

خدا میلیارد میلیارد کهکشان خلق کرده که ما توش غبار هم محسوب نمیشیم حالا یه عده هم تواین کره خاکی متنفر بشن چیزی از عظمتش کم نمیشه!

گرجمله کائنات کافر گردد ::: بر دامن کبریا نشیند گردی

قربون اسلام و مظلومیتش برم ...

نفس

2

نفسها به شماره افتاده اند وای به حال ما اگر ان دنیا شفاعت ما را نکنید
چه خوب شد امدی برادر!

من
دارم می روم در مجاورت تابوت تو و نگاه می کنم
به انتهای خیابان و انتظار طلوع ماه را می کشم
حتم دارم الان دل ماه اینجاست و فقط کافی است 
روضه عباس بخوانیم تا خورشید هم در خیابان انقلاب افتابی شود
تا معراج راهی نیست و تا ظهور 
شهیدی که به خواب مادرش امده بود می گفت:
اندکی صبر سحر نزدیک است
با مهدی من هم خواهم امد اما ظهور به عمر تو قد نمی دهد مادر!
ما اینجا دستمان خیلی باز است چرا از ما چیزی نمی خواهی!
گریه کن مادر حق داری.
این شهیدی که درون تابوت است همرزم بسرت بود و بدر
ان دیگری که الان گمنام است روزگاری برای خود
اسم و اوازه ای داشت خانه و کاشانه ای داشت
مادری داشت
نه
شما را به خدا قسم می دهم به هیچ شهیدی
گمنام نگویید اینها هر کدام برای خود کسی بوده اند
گمنام ما هستیم که مرده ایم و هیچ کس برایمان فاتحه نمی خواند
انکه امروز روی دوش ما است گمنام نیست
نام دارد . نام خانوادگی دارد.
پدر و مادری دارد که هنوز هم چشم به راه برگشتن او هستند.
به مفقود الاثر جاوید الاثر بگوییم چه فرقی می کند به حال مادری که
26 سال چشم به زنگ دوخته است ؟
معنای انتظار را باید از شهید هور پرسید
ما چه می فهمیم دلتنگی غروب ادینه را.
چه خوب شد امدی برادر!

یادشان

نمی دانم چرا هر بار از «شهید» می نویسم، عطر لاله ها، بی شائبه به مشامم می رسد.«شهید» کلمه ای است که هر چه بخوانی اش تازه تر می شود.شهادت درختی است که هر چه بیشتر از او بچینند بیشتر بار می دهد.چشمه ای است که هر چه از او آب برداری، بیشتر فوران می کند.شهادت، آبشاری معکوس است که بر ستون های آسمان جاری است.شهادت، پله کانی است که خدا آن را بر دیوار قدیمی جهان گذاشته است تا هرکس دلش برای چیدن ماه تنگ شده، از آن بالا برود.مگر نگفته اند که «شهادت نردبان آسمان بود»حالا «شهید» رفته است و نامی از خود برای تنهایی ما به یادگار گذاشته است.حالا او آن قدر دور رفته است که بگوید از جنس دنیای ما نیست، از جنس دنیای ما نبود ...حالا می دانیم که هر چه بیشتر خواب، پلک هایمان را سنگین می کند، عطر جادویی درخت شهادت را کمتر حس می کنیم.امّا یادمان نرود که میله روزها آن قدر مقابل چشمانمان را سیاه نکنند، تا چهره معصوم او را از یاد ببریم.یادمان باشد که قاب عکس او را از طاقچه خاطرات، پایین بیاوریم و هر عصر پنج شنبه هم که شده با دستمال گریه، پاک کنیم.یادمان باشد که «شهید» و «شهادت» را از یاد نبریم.

1


زمانه


زمانه‌ی عجیبی است.

برخی امام گذشته را عاشقند،

نه امام حاضر را! می‌دانی چرا؟

امام گذشته را هرگونه که

بخواهند تفسیر می‌کنند،

اما امام حاضر را باید فرمان ببرند! و

کوفیان، عاشورا را این‌گونه رقم زدند!

عالم عشق



در عالم عشق ؛

همه چیز درسکوت رقم می خورداینهمه هیاهو برای چیست
نمیدانم
کربلا را ببین...
هرچه صدا هست در جبهه یزید است

کربلاییان آرام جان می دهند

پیر جماران

بسم الله الرحمن الرحیم

در سوگ پیر جماران:

::: اماما، ای سفر کرده دیار عشق، 

 ای که با تیغ برّان حکومت خیبر شکن قلعه های نفاق زمانه شدی؛  

ای که باغ هستی ات بهار آزادی را آسایش دگر بود؛ 

 بر بال کدامین ملک نشستی که اینچنین بی تاب و شتابان به سرای جاوید سفر کردی؟ 

 خلوت اُنست را در کجا گستردی که اینگونه مستجاب شد؟  

واینک در سالروز هجرانت، با یادت به دل های سوگوارمان تسلی ده.

مالک-علی -عمار

مالک اشترنخعی خطاب به عمار یاسر؛
کاش می توانستم علی را به روزگاری ببرم
که مردمانش قدر همچو اویی را می دانستند.

عمار : می رود مالک، می رود .
تا دنیا دنیاست چشم فرزند آدم به دنبال علی خواهد گشت.