ایران سبز
ایران سبز

ایران سبز

با احمدی نژاد چه کنیم ؟

١- ننوشتن برای کسی که عادت به نوشتن دارد سخت است و سخت تر این  که در هنگامه ای در نوشتنت وقفه افتاده باشد که علامتهای سؤال، فراوانتر از پیش برای کسانی ایجاد شده باشد که تو را در همین حد محدود خانواده و پدر و مادر و برادر و خواهرها و مخاطبان وبلاگ کوچکت - درست یا غلط - به مرجعیت فکری انتخاب کرده باشند و پاسخ پرسشهای سختشان را از تو بخواهند.

٢- کامنت گذاشته اند که اگر باز هم در موقعیت انتخابات ٢٢ خرداد ٨٨ قرار بگیری ، باز هم به احمدی نژاد رأی می دهی؟ و بار کنایه و حتی استهزا در این سؤال که این چند روز، شفاهیش را هم بارها شنیده ام کم نبوده است . در پاسخ به آن کامنت نوشتم : بله ؛ قطعاً بله . اما ظاهراً این پاسخ مختصر چیزی نیست که خواننده یا شنونده ای را قانع کند . 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

٣- محمود احمدی نژاد حتماً یکی از اتفاقات مهم و سرنوشت ساز در تاریخ ایران و بخصوص انقلاب اسلامی است . به گونه ای که براحتی می توان مقطع حاکمیت یافتن او را به عنوان نقطه عطفی که ممیز قبل از آن و به احتمال قوی بعد از آن است تقسیم کرد . احمدی نژاد ریاست دورانی را دارد که وعده های محقق نشده رؤسای قبلی جمهور را عملی کرد ؛ آنها را که وعده داده بودند و نکرده بودند و خواسته بودند و نتوانسته بودند یا ترسیده بودند که انجامش دهند.

 هشت سال از تاریخ انقلاب از ۶٨ تا ٧۶ را سازندگی نامیدند اما سازندگی واقعی را در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد بخصوص در دوره اول مسئولیت وی مشاهده کردیم .

 هشت سال از تاریخ انقلاب از ٧۶ تا ٨۴ را دوره آزادیهای سیاسی و اجتماعی نامیدند ولی به رغم شعارهای داده شده در این سالها و عملهای نشده ، سالهای ریاست محمود احمدی نژاد نشان داد که میزان تعطیلی مطبوعات و توقیف کتابها بسیار کمتر از دوره محمد خاتمی بوده است و تعداد روزنامه های منتشره به چندین برابر قبل افزایش پیدا کرد آن هم در شرایطی که تعداد مطبوعاتی که حامی دولت بودند به زحمت به تعداد دو دست می رسید .

  دوره حاکمیت احمدی نژاد با شعار  راهبردی "می شود - می توانیم" ، دوره پایان تحقیرهای طولانی در عرصه سیاست بین الملل بود . در این دوره با قدرت و صلابت از حقوق ملت ایران در عرصه فناوری هسته ای دفاع شد و حقارتهای تأسف بار دوران خاتمی در حلقه به گوشی و فرمان پذیری از دستورات و تحکمهای قدرتهای بزرگ و کوچک خارجی پایان یافت و پیروزی ملت ایران در این عرصه مهم بحق بزرگتر و پر فایده تر از نهضت ملی شدن نفت به رهبری دکتر محمد مصدق بروز و ظهور یافت .  

مدیریت سریع و بموقع در سهمیه بندی کردن سوخت و مهمتر و عظیمتر از آن اجرای طرح تاریخی هدفمندی یارانه ها از کارهایی بود که هیچ رئیس جمهوری حتی به اجرای آن هم نتوانست فکر کند و افتخار آن به نام احمدی نژاد ثبت شد .

اینها و بسیاری نکات مهم و نقاط قوت دیگر از جمله سفرهای استانی ، توجه تاریخی به نقاط محروم و دوردست ایران ، کنار گذاشتن پایتخت محوری و نگاه فراگیر به کشور ، قاطعیت در اجرای قانون، مقابله با اشرافیگری و اشرافزادگان و آقا زادگان  و ...از مواردی است که اگر مرا باز هم به شش سال پیش برگردانند به دلیل آن ، باز هم در برگه رأیم نام "دکتر محمود احمدی نژاد" را خواهم نوشت و به این نوشته افتخار خواهم کرد و به این نگاه نخواهم کرد که احمدی نژاد سالهای بعد ممکن است چه بلایی سرش بیاید .

۴- بله . به سر احمدی نژاد بلاهایی آمده است . دوره دوم ریاست جمهوری او با دوره اول او تفاوتهای خیره کننده ای دارد . این تفاوتها گاه تا حدی است که ما با دو شخص و دو شخصیت کاملاً متفاوت که تنها در نام و نام خانوادگی اشتراک دارند مواجهیم . به دلایلی از جمله آنچه رهبر عزیزم در جمع فرمانده و اعضای نیروی انتظامی کشور فرمودند از تفصیل این بخش می گذرم اما حضور جمعی از افراد فاسد فکری و مالی و کسانی که در تصور خام خود می پندارند با توسل به شیوه های عوامگرایانه و غیر توحیدی می توانند رأی توده مردم موحد و ولایتمدار و باهوش کشورمان را بخرند ، در سایه رئیس جمهور خدوم و خوش سابقه ، و رجحان یافتن آنان بر مؤمنان دلسوز و ناصحان مشفق ، چیزی نیست که بتوان از آن بسادگی گذشت و برای احمدی نژاد عزیز احساس خطر  نکرد . این نکته ای است که توضیحات بیشتر و در وقت مناسبتری می طلبد.   

مردم شهرکرد هنگام سخنرانی احمدی نژاد، رئیس جمهور

۵- اگر بند چهارم ، واقعیتی باشد که بخواهیم بر اساس آن شیوه رفتار خودمان را با احمدی نژاد روزها - و یا ساعات - ِ آینده تنظیم کنیم به این پرسش پر بسامد این روزها می رسیم که با این احمدی نژاد چه باید کرد ؟

به نظر می رسد با توجه به سابقه درخشان خدمتگزاری دکتر از استانداری اردبیل گرفته تا شهرداری تهران و ریاست جمهوری ، همه ما اصولگرایان و حزب اللهی‌ها و نیروهای دلسوز موظفیم از این نیروی پر نفس ،  تا پایان دقیقه نود بلکه حتی تا حداکثر ِ وقت اضافه ای که قانون به ما اجازه می دهد حمایت کنیم مگر اینکه خود وی دوست داشته باشد علاوه بر کارت زرد ، چندین کارت قرمز هم از داور بگیرد و یا با تمارض از بازی خارج شود یا خدای نکرده آن را به هم بزند و سه هیچ ببازد ! مطمئناً دکتر باید این را خوب فهمیده باشد که تمام کسانی که در این بازی برای او سوت و کف زده اند و می زنند بیش از او دلبسته داور مسابقه اند که با مهارت مثال زدنی ، پیشتر و در بازیهای قبلی ، غلطهای زیادی ِ رقبای متقلب او را گرفته است و به همین دلیل در دل مردم جا کرده است و اگر بخواهد با مظلوم نمایی از مسابقه خارج شود ، کسی برای او تره هم خرد نخواهد کرد و همگان به نفع داور شعار خواهند داد . دکتر ِ قصه ما اگر کمی به حافظه اش مراجعه کند دلایل و مصادیق زیادی برای این موضوع پیدا خواهد کرد! یک مورد آن تظاهرات تاریخی و بی نظیر نه دی ٨٨ است که در آن ، هیچ کس عکسی از احمدی نژاد ِ محبوب هم در دست نداشت چه برسد به کسانی که مقابل نایب الامام ایستاده بودند .

۶- احمدی نژاد مرد زیرکی است و حتی اگر زیرک هم نبود و خدای نکرده حتی اگر به ولایت فقیه هم معتقد نبود و تنها می خواست به قانون اساسی هم عمل کند ( همان گونه که در اطاعت کردن دفعه پیشش از رهبر در معاون اول نکردن اسفندیار مشّایی نوشت که بر اساس اصل ۵٧ قانون اساسی از این امر اطاعت می کند ) ، می داند که حتی اگر به جای ٢۵ میلیون رأی ، ۴٠ میلیون رأی هم آورده بود ، این آرا بدون تنفیذ ولی فقیه و نایب امام زمان کوچکترین وجاهت قانونی نداشت و او رئیس جمهور نبود . 

٧- دکتر عزیز ! احمدی نژاد خوش سابقه ! ما اگر به تو رأی دادیم ، اگر روزگاری به آیت الله منتظری عشق می ورزیدیم ، اگر حتی در سال ۵٧ به خیابانها ریختیم و برای نخست وزیری مهندس بازرگان شعار دادیم ، همه آن کارها را برای اطاعت از امر ولی فقیه و امام و رهبرمان انجام داده ایم نه برای شخص آنها . راستش را بخواهی شاید در مورد تو ، کمی - و فقط کمی - خودت را هم دخیل کرده بودیم اما همین جا در پیشگاه خداوند مهربان و آمرزنده از اینکه کاری را برای غیر او و بدون قصد قربت معنوی و با رسوبات شخصیت گرایی و نه حقگرایی و حق محوری انجام داده ایم خالصانه توبه می کنیم و از حالا به بعد ، از تو برای رضایت رهبری که حمایت از تو را به خاطر کارها و خدماتی که کردی و نه شخص خودت ، خواسته است حمایت می کنیم و این جمله تاریخی امام را آویزه چشم و گوشمان می کنیم و بر اساس آن عمل ، که :

- « من بارها اعلام کرده ام که با هیچ کس در هر مرتبه ای که باشد عقد اخوت نبسته ام. چهارچوب دوستی من در درستی راه هر فرد نهفته است» .

(صحیفه نور، ج٢١، ص١٠٨، ٢/١/١٣۶٨).

پس ما هم با احمدی نژاد و غیر احمدی نژاد هم در هر رده ای - چه رئیس مجلس باشد چه رئیس قوه قضاییه ، چه نماینده مجلس باشد چه مرجع تقلید - عقد اخوت نبسته ایم و ملاک ما میزان حرکت بر محور ولی مطلقه فقیه و نایب امام زمان "عج" است و بس . و بعید می دانیم که احمدی نژاد عزیز ما ، آن سابقه درخشان و پر افتخار خود را در خدمت به ملت و اقدامات تاریخی،  با بازی غلط یا بازی نکردن خراب کند و خود را از چشم توده عظیم مردم - نه فقط در ایران که در جهان اسلام - بیندازد . دور و نابود باد چنین روزی .

 پ . ن : می توانستم همچنان بهانه ای برای ننوشتن داشته باشم اما نمی خواستم ، مثل پیرزنها نجیب باشم آنجا که گفت : وقتی از جایت تکان نخوردی ، نجیب می مانی ؛ درست مثل پیرزنها ! گذشته از اینکه ننوشتن ، به هزار گونه تفسیر می شود که قطعاً نهصد و نود و نه تای آن غلط است . لطفاً روی آن نهصد و نود و نه تای دیگر خط بکشید .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.