ایران سبز
ایران سبز

ایران سبز

توافق هسته ای

همین ابتدا به اعضای تیم مذاکره کننده هسته ای و دولت  خسته نباشید و خدا قوت عرض می کنم و امیدوارم آنچه رئیس جمهور محترم به رهبری عزیز مرقوم فرموده اند هرچنه زودتر تحقق یابد.به عقیده بنده دولت تمام سعی خود را کرد و هر آنچه بضاعت داشت به میدان آورد تا به بهترین نتیجه ای که هدف گذاری کرده بود، در مذاکرات هسته ای دست پیدا کند.

صد البته توقع چنین توافقی بعد از جملات مشهور دکتر روحانی در فیلم و مناظره های تبلیغاتی ایشان می رفت و تعجب می کنم چرا برخی افراد ، گروه ها و رسانه ها ، صدایشان به هوا بلند شده که قرار ما این نبود! مگر غیر از این توقع داشتید؟! راستی جملات ایشان را در خرداد ماه و قبل از انتخابات ریاست جمهوری یادتان هست: "خیلی قشنگه سانتریفیوژ بچرخه، به شرط این‌که کشور هم بچرخد. اما اگر بنا باشد سانتریفیوژ بچرخد و کل کشور بخوابد، یعنی یک کارخانه نطنز را راه بیاندازیم و صدها کارخانه ما به خاطر نداشتن قطعات، مواد اولیه و تحریم دچار مشکل شود که یا بخوابد یا بیست درصد کار کند، این را ما نمی‌پسندیم."
اما تحلیل بنده از این توافق و اتفاقات بعد از آن
:

http://s1.picofile.com/file/8101707692/5_1.jpg

1-این توافق باید در این زمان حتماً صورت می گرفت،بنده در مورد مباحث فنی و حقوقی توافقنامه چون اشراف کامل ندارم صحبتی نمی کنم ولی در حد بضاعت و فهم خودم-از متن ترجمه شده- شاید می شد امتیازات کمتری داد و در عوض ما به ازای بیشتری گرفت.

2-چرا می گویم باید توافق در این زمان حتماً صورت می گرفت؟ دلیل آن اینست که دولت یازدهم قبل و بعد از انتخابات خردادماه 92 به گونه ای عمل کرد که تصور یک بخش بزرگ از جامعه اینطور شکل گرفت که حتماً غرب فقط در مسئله هسته ای با ما مشکل دارد و با کوتاه آمدن از برخی خواسته ها و حقوق خود در موضوع  مورد بحث می توانیم بر مشکلات اقتصادی هم غلبه کنیم. حال اگر این توافق صورت نمی گرفت این بخش بزرگ که منتظر چنین توافقی بودند سرخورده و ناامید به دنبال مقصر می گشتند و همان خطی که القاء می کرد همه مشکلات کشور در استفاده از "تمام ظرفیت علمی و فنی هسته ای" است ،گناه  آنچه هست و نیست را گردن طیف مخالف "نحوه مذاکرات" می انداخت و عده ای باور می کردند و نتیجه اینکه شعار برخی افراد در ماه ها و سالهای پیش رو می شد:"داشت همه چیز خوب پیش می رفت ولی نگذاشتند!"

3-در این مذاکرات مردم ایران تاحدودی به هم دستی و شبکه درهم تنیده استعمار پی بردند.سنگ اندازی های فرانسوی ها و رنگ عوض کردن انگلیس در مذاکره‌ی آخری و حرف های خصمانه کری و اوباما بعد از حتی توافق امضاء شده، نشان داد غربی ها هیچگاه مورد اطمینان نیستند و صادقانه با مسائل برخورد نمی کنند.مواضع دور از عقل و جنگ طلبانه اسرائیل در خلال مذاکرات نیز بار دیگر اثبات کرد دشمن درجه یک ایران،  اسرائیل غاصب است.

4-تقارن مذاکرات هسته ای ایران و 5+1 و تصویب کاپیتولاسیون در افغانستان با فشار آمریکا به مجلس لویی جرگه ودولت این کشور ، باردیگر به مردم ما یادآوری کرد نیت و هدف نهایی آمریکا در برخورد با ملتها به بردگی کشاندن و از بین بردن حقوق آنان است.اگر امروز با عزت زندگی می کنیم و دنیا روی ایران حساب می کند به دلیل پایداری و استقامت ملت ایران طی 35 سال اخیر است، وگرنه همچون افغانستان با یک دستور و اخم کردن به مقاصد خودشان می رسیدند.

5-غرب و به خصوص آمریکا نمی توانند پیشرفت ملت ایران را ببینند ،  به همین سبب در صدد این برخواهند آمد که به اشکال مختلف بهانه هایی را برای دخالت بیشتر در ایران و گرفتن امتیازات دیگر بتراشند؛پس منتظر آن روزها باشیم و از خلف وعده آنها تعجب نکنیم؛خاصیت استکبار دبه کردن و حقه زدن و دسیسه چینی است.

6-به عقیده بنده اشتباه بزرگ دولت یازدهم اصرار عجیب بر حل مشکلات اقتصادی از طریق گفت و گو با غرب و گره زدن این دو باهم است که می تواند خسارت هایی را به بار بیاورد و این دولت خودش قربانی اول آن باشد.آقای روحانی  روز یکشنبه(3/9/92) پس از حصول توافق میان ایران و 5+1 در نشست خبری می گوید: "دولت افتخار می کند که پیش از پایان صد روز این موفقیت بدست آمده است." این درحالی است که قبل تر و در زمان تبلیغات انتخاباتی ایشان و بعداً اعضای دولت وعده حل مشکلات اقتصادی ظرف صد روز و ارائه گزارش آن را به مردم داده بودند.حالا چطور یک توافق مبهم می تواند جای حل مشکلات اقتصادی را بگیرد الله اعلم،باید منتظر بمانیم و گزارش ایشان را ببینیم.نکته دیگر اینکه دولت یازدهم مشکلات پیش آمده در دولت قبلی را مدیریتی می دانست و با این علم پا به عرصه انتخابات گذاشت و قول 100 روز را داد و حالا تمام مشکلات فعلی را گردن دولت قبلی انداختن فرافکنی و بی انصافی است.

7-در زمان وعده حل مشکلات اقتصادی در تاریخ معین توسط آقای دکتر روحانی و تیم انتخاباتی ایشان بنده  این را بیشتر یک تاکتیک انتخاباتی می دانستم تا أمری واقعی،چون به لحاظ مدیریتی و ساختار اداری ما قبل از انقلاب مشکلات عدیده ای داشتیم و متأسفانه حتی با وقوع انقلاب اسلامی بخش اعظمی از این مشکلات ساختاری و اداری پابرجا ماند و این دولت چه قبل و چه بعد از انتخابات گویا برنامه ای برای اصلاح این ساختار نداشت و ندارد.راندمان پایین کارکنان دولتی و ادارات،حیف و میل بیت المال،نظارت ضعیف و گاهی برعکس! ، پارتی بازی،رشوه،قانون گریزی و دور زدن قانون،بروکراسی و کاغذ بازی بی حد و حصر و ده ها موارد دیگر از موضوعاتی است که هنوز ما با آن دست به گریبان هستیم و هر دولتی با هر سیاستی بیاید با این بدنه فشل و پوسید نمی تواند امور را به طور مطلوب انجام دهد.در زمان تبلیغات نیز تنها سعید جلیلی و تاحدودی محسن رضایی به تغییر ساخت اداری کشور اشاره داشتند و نامزدهای محترم دیگر دچار آفت شعار و قول های بی پایان بودند.حال دولت با این وعده کار خود را سخت کرده و تمام امیدش به مذاکرات و توافقی در 100 روز اول خلاصه شده بود که اشتباه استراتژیک دولت اعتدال است.به هرحال  مذاکرات و توافق حاصل شده در 100روز ابتدایی، مسکنی بود که فشار روانی بر روی دولت را کم کرد ولی باید دید درآینده چقدر اثربخش خواهد بود.هنوز بخش های اقتصادی دولت تحرک خوبی از خود نشان نداده اند وحتی نسبت به مرداد ماه 92 ،  16 سال عقب گرد کردند و برخی سیاست های اشتباه مانند کوپن ارزاق و حذف یارانه نقدی مطرح شد(!) ؛بخشهای مسکن،بانکها،صنایع و معادن،تعاونیها و حتی نفت و پالایش و پتروشیمی در این سه ماه بلاتکلیف و در اغماء هستند که اگر فکری عاجل برای آنها نشود به زودی شیرینی توافق با 5+1 به کام مردم تلخ می شود.

8-توافق اخیر طبق آنچه دولت می گوید و جو بوجود آمده در جامعه جای خرسندی دارد ولی این أمر مغفول نماند که دشمنی غرب و شرکایش با ایران فراتر از موارد هسته ای است که با یک یا چند توافق بر روی کاغذ ازبین برود و موجب دلخوشی و آرامش همیشگی ما باشد. آنها خواستار نابودی ایران و کانون اسلام ناب محمدی(ص) و به غنیمت بردن منابع ما و به ذلت کشاندن مردمان این سرزمین هستند. با شکستن ایرانی که الگوی کشورها و مردم مقاوم جهان در برابر سلطه استکبار است دیگر کسی هوس استقلال ، آزادی و جمهوری واقعی را تا سالها نخواهد کرد.همیشه یادمان باشد کفر به طاغوت بستر ایمان به پروردگار است و امید بستن به غیر خدا شرک است و آمریکا شیطان بزرگ است.

9- و اما مهم اینکه ، سخنرانی های کوبنده رهبری و در مراحل بعدی نقدهای جدی و دلسوزانه توسط گروه ها و رسانه های مختلف باعث شد:

اول:جلوی زیاده خواهی غربی ها  گرفته شد.آنها در دور اول مذاکرات بدلیل برخی اظهارات غیرکارشناسی اعضای دولت خیلی امیدوار بودند تمام فعالیتهای ما را تعلیق کنند ولی دیدند رهبری با قدرت ایستاده اند و جلوی هرگونه پایمال کردن حقوق ملت را می گیرند.پس  در دور دوم عقب نشستند و رفتار تهاجمی آنها نسبت به دور اول مذاکرات تعدیل شد.ترس  ازین که ایران در اقدامی متقابل پس از شکست مذاکرات دور جدید نوسازی و افزایش ظرفیت هسته ای خود را پیش بگیرد یکی دیگر از دلایل آنها برای تن دادن به همین مقدار از امتیازات توافق نامه به نفع ایران است.

دوم:طیف فتنه گر و سازش کار و بعضاً ساده لوحان هیجان زده که به بهانه حمایت از دولت نسخه های وطن فروشانه می پیچیدند، دست و پایشان را از مسائل جمع کردند و دولت با فشار کمتری از سوی آنها کارها را پیش برد.

سوم:به دولت این پیام را داد که رهبری و مردم پشت دولت هستند و اعضای مذاکره کننده با خیال راحت و با پشتوانه استقامت ملت ایران از دست بالا وارد مذاکرات شوند و به بهترین نتایج برسند.

چهارم: به حزب الله این پیام را داد که رهبری به خوبی به موضوع اشراف دارند و این مذاکرات نقطه عطف دیگری برای پیشرفت و ارتقای کشور با بالا رفتن "تجربه و ظرفیّت فکرى" مردم خواهد شد.به زعم بنده توافق هسته ای اخیر نعمتی بزرگ برای کشور است که موجب دشمن شناسی بیشتر در میان آحاد مردم و استقامت بیشتر آنها در مسائل همچون گذشته و محکم شدن اراده جمعی در برداشتن مشکلات از طریق کار و تلاش داخلی خواهد شد و مطمئناً اجماع و وحدت ملی را در بر خواهد داشت که ارزش و دست آورد بزرگی است.

سخنرانی مهم مقام معظم رهبری امام خامنه ای در اواسط آبانماه(12/8/1392) در جمع دانشجویان و دانش آموزان را یکبار دیگر مرور کنیم،راه اینجاست:

«خوشبین نیستم به مذاکره، لکن میخواهند مذاکره کنند، بکنند؛ ما هم به اذن‌الله ضررى نمیکنیم.

 یک تجربه‌اى در اختیار ملّت ایران است - که حالا من مختصراً عرض خواهم کرد - این تجربه ظرفیّت فکرى ملّت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربه‌اى که در سال ۸۲ و ۸۳ در زمینه‌ى تعلیق غنى‌سازى انجام گرفت، که آن‌وقت تعلیق غنى‌سازى را در مذاکرات با همین اروپایى‌ها، جمهورى اسلامى براى یک مدّتى پذیرفت. خب ما دو سال عقب افتادیم، لکن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهمیدیم که با تعلیق غنى‌سازى، امید همکارى از طرف شرکاى غربى مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعلیق اختیارى را - که البتّه به‌نحوى تحمیل شده بود، لکن ما قبول کردیم، مسئولین ما قبول کردند - آن روز قبول نکرده بودیم، ممکن بود کسانى بگویند خب یک ذرّه شما عقب‌نشینى میکردید، همه‌ى مشکلات حل میشد، پرونده‌ى هسته‌اى ایران عادى میشد. آن تعلیق غنى‌سازى این فایده را براى ما داشت که معلوم شد با عقب‌نشینى، با تعلیق غنى‌سازى، با عقب افتادن کار، با تعطیل کردن بسیارى از کارها مشکل حل نمیشود؛ طرف مقابل دنبال مطلب دیگرى است؛ این را ما فهمیدیم، لذا بعد از آن شروع کردیم غنى‌سازى را آغاز کردن. امروز وضعیّت جمهورى اسلامى با سال ۸۲، زمین تا آسمان فرق کرده؛ آن روز ما چانه میزدیم سرِ دو، سه سانتریفیوژ، [ در حالى که‌] امروز چندین هزار سانتریفیوژ مشغول کارند. جوانهاى ما، دانشمندان ما، محقّقین ما، مسئولین ما همّت کردند، کارها را پیش بردند. بنابراین از مذاکراتى هم که امروز در جریان است، ما ضررى نخواهیم کرد. البتّه بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمیکنم [از] این مذاکرات آن نتیجه‌اى را که ملّت ایران انتظار دارد، به‌دست بیاید، لکن تجربه‌اى است و پشتوانه‌ى تجربى ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادى ندارد امّا لازم است ملّت بیدار باشد.»

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.