یک سوال مهم

در شرایطی کـه تلاش دولت بـرای تشـویق و دعـوت مردم به انصـراف از دریافت یارانه نقـدی به اوج رسـیده است، ابهـامات ماجـرای انصراف خود حاج حسن از دریافت یارانه نقدی همچنان باقی است. 

این خبر خیلی خیلی زیبا  چندی پیـش با آب و تاب فراوان در رسانه های متعلق به جناح دولت منتشر شد اما این اقدام ناشیانه بیش از اینکه تبلیغ به نفع انصراف از یارانه باشد، در ایجاد ابهاماتی جدید موثر واقع شد.  

 

سوال اونم سوال مهم

سوال پـیش آمده این است که  که آیا حاج حسن ، تا زمـان انصـراف یعنی بهمن ماه ۹۲ یارانه دریافت می‌کرده است؟  که جواب آن بله است ...

و سوال جدی تر این اسـت که اگر حاج حسن ، یا هریک از مسئولان فعلی دولت تدبیر و امید تا به حال یارانه دریافت کرده اند، چگونه است که دریافت یارانه توسط افراد متمول در دولت قبلی بلااشکال بوده اما بعد از زمان آغاز به کار دولت یازدهم ناپسند شـده است؟ 

حاج حسن  در زمان دولت قبلی به عنوان عضو شـورای عالی امنیت ملی با چندین مسئولیت رده بالا و به گفته خودش عضو هیئت عملی، فرد متمولی محسوب می‌شد اما انصراف او از دریافت یارانه این ابهام را ایجاد کرده است که او از ابتدای اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها تا دی ماه گذشته ۳۷ یارانه نقدی از دولت سابق دریافت کرده است.

با یک حساب سرانگشتی روحانی و همسـرش، ۳ میلیون و ۳۶۷ هزار تومان یارانه در مدت مذکور از دولت قبل  دریافت کرده‌ اند.

با این وجـود، و در حالی که بسیـاری از مسئولین متمول فعلی در دولت قبلی از یارانه ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومانی نیز چشم پوشی نکرده‌اند، دولت چگونه انتظار دارد افرادی با توانایی های مالی به مراتب پایین تر این اقدام را انجام دهند؟ 

البته من امیدوارم مردم به مسئولان اعتماد کنند .البته نه مثل اعتمادی که امثال حاج حسن به دولت قبلی کردند...  

بیایید برای ساختن ایرانی سبز پشت سر رهبری همه و همه تلاش کنیم . 

عاقبت سیاست لبخند

 بررسی مجموعه اظهارنظرهای تهدیدآمیز ریز و درشت مقامات آمریکایی موید آن است که آمریکا در موضوع هسته‌ای ایران هیچ اعتقادی به مذاکره منتج به برد- برد ندارد و تسلیم بی‌قید و شرط ملت ایران در مقابل زیاده‌خواهی‌های روزافزون دولت تروریستی آمریکا تنها رهاورد مدنظر طرف آمریکایی از مجموعه مذاکرات هسته‌ای است.

اگرچه مسؤولان سیاست خارجی در دولت یازدهم به بهانه پیشبرد مذاکرات در مقابل تهدیدات بی‌شرمانه دولت فاسد آمریکا عموما سکوت پیشه کرده و از ابراز علنی هرگونه واکنش متناسب با تهدیدات طرف مقابل امتناع ورزیده‌اند اما روشن است این رفتار نامتوازن مطلقا برای عامه مردم قابل قبول نیست.

مرد

برای بعضی ها نامش، آقای خامنه ای است، بعضی دیگر، مقام معظم رهبری، آیت الله خامنه ای، معظم له یا رهبر انقلاب خطابش می کنند. برای برخی دیگر آقا سید علی آقای خامنه ای، حضرت آقا یا امام خامنه ای است کسانی هم هستند در آن سوی مرزها که سیدنا القائد صدایش می کنند. برای من اما ... بگذریم!

این روزها که از فتنه ی شوم شام تا کوچه پس کوچه های خون آلود منامه و کویته و بغداد بوی خون و جنون می آید، این روزها که آرواره ی ماهواره های وهابی، دندان شبهه های شیک در تن یقین بعضی از برادرانم فرو می کنند، این روزها که گزینه های روی میز 1+5 گرگ، دورنمای میراث احمدی روشن ها را در سایه ی تاریکی فرو برده، این روزها که تیتر تکراری خبرهای هر روز دنیا خونین شدن سنگفرش های فلان نقطه ی دنیا از خون شیعیان جهان است، این روزها که حراج حجاب مانکن های متحرک در خیابان های شهرهایمان، مادران شهدا را شکنجه می دهد. این روزها که ... این روزها که هجوم گله ی کفتارهای شیطان، محاصره مان می کند، دلمان خوش می شود به دیدن چهره ی "مردی" که نایب حضرت عشق است. مردی که کافیست فقط بگوید "غلطی از اسرائیل سر بزند تل‌آویو و حیفا را با خاک یکسان می‌کنیم" تا خواب را از چشم ژنرال های اسراییلی بگیرد. مردی که تجلی سلیمانی اقتدارش، سردمداران معبد سلیمان را آشفته کرده است. مردی که در این بیست و چند سال رهبری، کشتی انقلاب را به مدد خداوند، خمینی وار ناخدایی کرده است تا آنجا که دشمنانش صریح گفته اند " خامنه ای، خلف صالح خمینی است". مردی که در روزهای آشفته ی غیبت، آرام دل جغرافیای شیعه است. مردی که ... بگذریم!

برای بعضی ها نامش مقام معظم رهبری، آیت الله خامنه ای یا امام خامنه ای است. من اما در روزگاری که نامردها، پشت میز ریاست جهان نشسته اند، او را با یک کلمه خطاب می کنم : مرد !!!

انتقادات مو به مو از بند بند توافق‌نامه ژنو از زبان زیباکلام

آرزو می‌کنم تمام مراکز هسته‌ای ما از جمله تهران اراک نطنز فردو با خاک یکسان شود اما من فقط  

نگران انقلاب اسلامی هستم و در این رابطه دعا می‌کنم خداوند راستگویان را موفق کند و دروغگویان  

را اگر قابل هدایت هستند هدایت کند وگرنه آنان را رسوا نماید.  

برای اطلاع از جزئیات به ادامه مطلب بروید .... 

من هم بی سوادم

ایران سرزمین من

   

 آنگاه که بغضهای تنهایی روی ساحلهای دورمی کوبند.

 تو مرا خواهی شنید

 حتی اگرگوش دریا از گریه های من پرشود. 

 ما آمدیم تا بگوییم  دوستت داریم  

 ایران من

22 بهمن همه ایران سبز بود

 قبل از هر چیزی از حضور پر شور مردم عزیزم در راهپیمایی دشمن شکن 22 بهمن تشکر و قدردانی می کنم . میدان امام اصفهان و خیابانهای اطراف آن مملو از جمعیت بود . دیروز چشمانم پر از اشک بود ... و شاکر خدا ...

به گزارش خبرنگار سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، مرکز مقاومت بسیج نهاد ریاست جمهوری در میدان انقلاب اسلامی غرفه ای ایجاد کردند و از نوجوانان دعوت کردند که دل نوشته هایشان را برای رئیس جمهور بنویسند، استقبال مردم نشان می دهد که آنها حرف های زیادی با رئیس جمهور دارند با اینکه غرفه مخصوص نوجوانان است؛ اما پیر و جوان و میانسال قلم به دست از حرف هایشان برای رئیس جمهور می گویند.

 دختری جوان در حالی که گریه می کرد، می نوشت آقای رئیس جمهور من دانشجوی دانشگاه تهران هستم، کم سواد، بی سواد و یا هر چه شما می گوید؛ اما فراموش نکرده ام که مصطفی را در همین میدان انقلاب تشییع کردیم.

 ما ساکت نمی نشینیم تا خون مصطفی پایمال شود و در تأسیسات هسته ای که مزین به نام اوست بسته بماند، شما اگر ترسیده اید، اطرافیانتان اگر خسته شده اند ما شیرزنان ایستاده ایم.

 مرد جوان دیگری می نویسد جناب رئیس جمهور من جوان بسیجی ام تمام خواهشم از شما این است که در مسیر انقلاب حرکت کنید.

 مرد دیگر در حالی با دستی عکس رهبر را به سینه اش چسبانده و با دست دیگر می نویسد؛ رئیس جمهور محترم ما همراه شماییم تا آنجا که پشت سر رهبر حرکت کنیم. 

سیاست مارا نمی فهمد

اندیشمندان برجسته علوم اجتماعی در غرب همچون ماکیاول و نیچه و رافائل و لاسول و مارکس و وبر و لاک و... ، سیاست(Politics) را به شکل کلی و با جزئیات اندکی "علم به دست آوردن قدرت و یا دولت و حفظ آن" معنی کرده اند و در این سیاست جایگاهی برای اخلاق قائل نیستند چه برسد به ایثار...

به غرب فعلاً کاری ندارم ولی در همین کشور هستند کسانی که امروز توصیه می کنند به فردگرایی و ماده پرستی و کسب قدرت و ثروت از هر راهی حتی به قیمت لگد مال کردن ارزش ها و بعد توجیه می کنند که "سیاست این را می گوید"!
از نظر اینها هرکس اهل زد و بند و دروغ و چاپلوسی نباشد "بی سیاست" است.از نظر اینها هرکسی که نخواهد زندگی ذلیلانه کند و بخواهد حرف حق را بزند حتماً کله اش بوی قرمه سبزی می دهد و خارج از دایره سیاست و واقع بینی است!
به نظر اینها لعن و نفرین آل فلان و آل بیسار تندروی و افراط گری است و فالوده خوردن با شیاطین نشانه روشن فکری و مایه مباهات است!
والله سیاست مارا نمی فهمند.دنیا عاجز شده از فهم سیاست شیعیان و محبین آل علی(ع)؛به حسین(ع) گفتند نرو ،ساکت باش ، بیعت کن تا فقط بمانی... اما حسین(ع) سیاست آنها را نمی فهمید و سیاست خودش را داشت...حسین(ع) رفت و از فنا به بقا رسید.حسین(ع) نمی خواست فقط بماند بلکه می خواست ماندگار و مصباح شود.حسین(ع) راه آزادگی و لقاء الله را پیش گرفت و سفیه النجاه شد.
در کدام مکتب سیاسی آکادمیک روز توصیه شده بروی و کشته شوی و در تاریخ ماندگار شوی ؛در کدام مکتب سیاسی آکادمیک توصیه شده "خون بر شمشیر پیروز است"؛در کدام مکتب سیاسی آکادمیک گفته اند ، اگر کار برای خدا باشد ، چه شکست بخوری و چه پیروز شوی ،برنده نهایی تو هستی؛در کدام مکتب سیاسی آکادمیک آموزش می دهند که مقابل همه‌ی استکبار بایستی و با کمترین امکانات استوار و پایدار بمانی.کدام مکتب سیاسی به خمینی(ره) آموزش داده که دست خالی شاه حاکم و ابرقدرت های ده ها ساله مستقر در ایران را بیرون کند.کدام مکتب سیاسی به خمینی(ره) آموزش داده تا در اوج غریبی و تنهایی انقلاب بگوید:"آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند." کدام مکتب سیاسی به خمینی(ره)آموزش داد که بگوید"راه قدس از کربلا می گذرد"؛خبر داری کربلا دست ماست؟
در مکتب ما "برد و باخت" معنا ندارد.در مکتب ما قمار حرام اعلام شده چون کسی که حقیقت را نمی داند بر روی احتمالات تصمیم می گیرد!سیاست ما می گوید به لبخند دشمن اعتماد نکنی...سیاست ما می گوید شاید بتوانید جان مارا بگیرید ولی آزادگی ما را هرگز...در سیاست ما فنا معنا ندارد و هرکس دل به این سیاست داده به بقا رسیده،سیاست ما علوی است و می گوید :"اشدا علی الکفار ، رحما بینهم"

امروز نباید تعجب کنیماز...!!!!

چند روز پیش به اصرار یکی از دوستان در محیطی بظاهر علمی حضور پیدا کردم و با تعجب به گفت و گوی میان اساتید روشنفکر گوش می کردم،چند روز قبل تر نیز در محیطی دانشگاهی بحثی در گرفت در زمینه هنر و سینما و باز با حیرت بحث ها را نظاره گر بودم. بعد از تأمل به نتایجی رسیدم که خدمت شما عرض می کنم:

زمانی که تمام دستگاه تعلیم و تربیت و فرهنگ ما نتوانسته شیخ شهید،فضل الله نوری را که حاضر نشد بخاطر حفظ جان زیر پرچم اجنبی برود ، معرفی کند ؛ امروز نباید تعجب کنیم از کسانی که حرکت خائنانه‌ی پناهی و ستوده را در گرفتن جایزه‌ی وطن فروشی در یک سفارت بیگانه کم اهمیت و شاید باعث افتخار جلوه دهند و در دستگاه های مربوطه نیز اراده ای برای برخورد نباشد!
امروز نباید تعجب کنیم که فرهادی اسکار گرفته،آرزو و قله‌ی هنر و سینمای ایران باشد و برخی برای او سر و دست بشکنند ولی شهید آوینی را نشناسند. دیگر کسی نمی داند که آوینی در سالهای آخر حیاتش توسط مدیریت سیستم فرهنگ و هنر آن زمان که امروز داعیه‌ی آزادی دارند به شدت بایکوت شده بود و حتی در صداوسیما ممنوع الصدا و تصویر بود(!) ولی آوینی با فلان رسانه‌ی بیگانه مصاحبه نکرد و دوره راه نافتاد تا در پاریس و لندن و نیویورک با پز و ژست برترین مستند ساز جنگ جایزه های رنگارنگ بگیرد،مقصد آوینی فکه بود و شهادت...
کسی نمی داند فلان آقای جایزه گرفته با پول دولت و فیلم ساخته به سفارش و حمایت دولت و معروف شده با رانت دولت ، کاری نکرده جز یک جمله اینکه قدقدش اینجا بوده و تخمش را جای دیگر گذاشته...کسی امروز دیگر نمی داند که از کدام طریق با حضرات آشنا شده و این افراد کهکشانی از کجا آمده اند در حالی که کشور در خفقان و سانسور شدید اخبار است! کسی نمی داند فیلم فرانسوی چطور با حمایت ایران در اسکار شرکت می کند؟!
کسی امروز نمی داند همت و باکری چه کسانی بودند و چطور فکر می کردند و اگر بودند چه می کردند؟ از نظر آنها همت و باکری حتماً در یکی از سفارت های غربی برای احقاق حقوق از دست رفته بشر در ایران تحصن می کردند!
امروز نباید تعجب کنی که آقایی از طریق ویدیو کنفرانس ایران را با کره شمالی مقایسه کند در حالی که از بلایی که سر شوهر عمه‌‌‌ی کیم یونگ اون آوردند بی خبر است! راستی اگر ایران کره شمالی بود با کدام ویدیو کنفرانس و وسیله ارتباطی سخنرانی می فرمودید و اصلاً جرأت اظهار نظر داشتی؟
امروز نباید تعجب کنیم که بانیان فتنه صیهونیستی 88 طلبکار مردم و نظام شده باشند و 9 دی را در حمایت آشوبگران بدانند!
امروز نباید تعجب کنیم که بنام دمکراسی ، عصاره فضائل ملت یعنی مجلس را منحل کنند و شورای نگهبان را به توپ ببندند تا دیکتاتوری نشود!
امروز نباید تعجب کنیم که ایستادگی ملت ایران و تمام پیشرفت های حاصل شده با وجود تمام کارشکنی ها و فشارها هیچ شمرده شود و یا با ارفاق زیاد برحسب اتفاق قلمداد شود و روزی نباشد که آرزوی رضاخان را نکنیم!
امروز نباید تعجب کنیم که خیانتهای غرب به ما فراموش شده باشد و مقاومت جانانه ما مایه‌ی شرمساری و حقارت باشد که چرا سی و پنج سال است باج نداده ایم!
امروز نباید تعجب کنیم که دانستن زبان انگلیسی مایه فکر و خرد است و زبان فارسی پشیزی ارزش ندارد و مهم تر اینکه لبو فروش و راننده تاکسی حق اظهار نظر ندارند!
امروز نباید تعجب کنیم که انرژی صلح آمیز هسته ای ما نباید چرخش بچرخد چون تهدید ایران و ایرانی و جهان است و بخاطر هلوکاستی موهوم باید 200 کلاهک هسته ای را بیخ گوشمان تحمل کنیم!
امروز نباید تعجب کنیم از اینکه گفتن از یزیدیان زمانه افراط گری باشد و مستحق سرزنش باشی!
امروز نباید تعجب کنیم از اینکه عده ای که تا دیروز می خواستند افکار خمینی کبیر(ره) به موزه تاریخ برود ، شده اند مدافع امام(ره) و بیت ایشان!
امروز نباید تعجب کنیم چون همه چیز را فراموش کرده ایم و قرار است باهمه دوست باشیم حتی دشمنان خدا و بشر! *

کی مسافران هواپیما سر عقل می آیند ؟

قیق به خاطر ندارم این متن رو کجا خوندم ولی آنقدر زیبا و جالب بود که برای همیشه در خاطرم بماند:
یک هواپیمایی وسط اقیانوس در حال پرواز بود.یکباره خلبان هواپیما میان زمین و آسمان به رحمت خدا می رود. بین مسافران این سؤال پیش میاد که هدایت هواپیما رو چه کسی باید به عهده بگیرد! خوب معلومه است! کمک خلبان!کسی که اینکاره باشد!کسی که بلد باشد هواپیما را هدایت کند!کسی که از همون جایی که خلبان مدرک خلبانی گرفته مدرک معتبر گرفته باشد.

ولی حالا اگر باخبر شوید یک آدم قلدری توی هواپیما پیدا شد و به زور کمک خلبان رو از کابین هدایت بیرون کشید و خودش رفت جای خلبان، و مسافران هم نتوانستند مخالفتی کنند و یا از قلدر حمایت کردند، چه چیزی به ذهنتان خطور می کند؟! حالا اصلا این شکلی هم نه! اگه مسافرین تصمیم بگیرند که عقلا [!] و ریش سفیدای هواپیما دور هم بشینند و جانشین خلبان رو انتخاب کنند چه می گویید؟ یا اصلا فرض کنیم مسافرین هواپیما تصمیم بگیرند که با رأی گیری و به شکل کاملا دموکراتیک کسی که قرار است هواپیما را هدایت کند را از بین خودشون انتخاب کنند ، چی فکر می کنید؟ اگر کسی که انتخاب شد کمک خلبان نبود چه اتفاقی می افتد؟! شما نسبت به این ماجرا چه قضاوتی میکنید؟ به نظر شما این هواپیما اصلاً به مقصد میرسد(؟!)

مسلمان های صدر اسلام هم با رحلت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) خلبان را از دست دادند. آیا کمک خلبانی در کار نبود؟ البته که بود! کمک خلبانی که مدرکش را از همان جایی گرفته بود که پیغمبر گرفته بود! همان خدایی که پیامبر را انتخاب کرده بود دستور داد تا به مردم بگوید بعد از من سرپرست شما این علی بن ابی طالب است.

****************************************************
ان الله مولای و انا مولی المؤمنین و انا أولی بهم من انفسهم، فمن کنت مولاه فعلیٌّ مولاه (یقولها ثلاث مرات و فی لفظ احمد اربع مرات) ثم قال: اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و أحِبَّ مَن أحَبَّه و أبغِض مَن أبغَضَهُ و انصُر مَن نَصَرَهُ و اخذُل مَن خَذَلَهُ و أدِرِ الحقَّ مَعَهُ حیثُ دار. ألا فیبلغ الشاهدُ الغائبَ
 یعنی: "خداوند مولی و سرور من است و من مولی و سرور مؤمنانم و بر مؤمنان از جانشان سزاوارترم . هر که را من مولی و سرورم پس علی نیز مولی و سرور او است (این سخن را سه بار و به نقل امام احمد حنبل چهار بار تکرار فرمود) سپس گفت: خدایا طرفدار کسی باش که طرفدار علی باشد و خصم آن باش که با او بستیزد. دوست بدار هر که او را دوست دارد. و دشمن بدار هر که او را دشمن دارد و یاری کن هر که او را یاری کند و خوار بدار هر که او را خوار بدارد و بگردان حق را با او هر جا که او می‏گردد به هوش باشید باید هر کس در اینجا حاضر است این سخن را به غایبان برساند. (اسباب النزول، واحدی، 150؛ فضائل الخمسة، فیروزآبادی، 1/388؛ تفسیر کشف الاسرار، میبدی، 3/181؛ و عموم تفاسیر شیعه مانند تفسیر ابوالفتوح و مجمع البیان، وافی، مجمع الزوائد، هیثمی، 9/156؛ ثمار القلوب، ثعالبی، 511)
****************************************************

بعضی ها می گویند کاری که مسلمان ‌های  صدر اسلام کردند مثل کار اول مسافران هواپیمای داستان ما بود. یعنی یک نفر به زور جای پیغمبر نشست و بقیه هم به هرعلت مجبور شدند کوتاه بیایند! تا سالها همین وضع بود. آدمهای نامربوط با قلدری جای پیامبر نشسته بودند و خلبانی میکردند!!! بعضی ها هم می گویند که مسلمانهای صدر اسلام در واقع کار دوم را کردند. یعنی تعدادی از ریش سفیدان و سران قبایل دور هم جمع شدند و جانشین پیغمبرخدا را انتخاب کردند!!! و البته امیرالمؤمنین اصلاً جزء گزینه ها نبود! اینکه کدام یک از این موارد اتفاق افتاده خیلی مهم نیست. مهم اینه که هر دو اشتباهات بزرگی بودند که جامعه اسلامی را به سختی دچار چالش کرد و این از حال و روز امروز مسلمان ها مشخص است!

حالا جدیداً بعضی مسلمانان منورالفکر شدند! حتی آنهایی که ادعای شیعه بودن می کنند و کمک خلبان را فراموش کردند! می گویند منظور پیامبر از "مولا" دوستی است و قرار نبود کمک خلبان جای خلبان بنشیند!فقط مسافران باید کمک خلبان را دوست داشته باشند!!!؟؟؟[شاید قیاس اشتباه باشد و هواپیما کجا و جامعه اسلامی کجا!راندن هواپیما کجا و هدایت جامعه کجا...]

غرض از همه‌ی این حرفا این بود که بگوییم «غدیر یعنی اعتماد به خدا». یعنی اعتماد کنی که خدا بعد از رسول خاتم ما را به حال خودمان رها نکرده است. یعنی اعتماد کنی که کمک خلبانی که خدا انتخابش کرده از همه بهتر می تواند ما را هدایت کند و سالم به مقصد برساند! یادمان نره! خداوند با همه بدیهای ابنای بشر، با وجود اینکه کمک خلبانها را یکی پس از دیگری خانه نشین کردند و کشتند، یکی را بعنوان ذخیره نگه داشته است. حالا کی بشه که مسافرای هواپیما سر عقل بیایند؟!!!

"خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما،خامنه ای رهبر به لطف خود نگهدار"

کسی دیگر توانایی ندارد
که زخم شیعه را مرهم گذارد
غدیر ای باده گردان ولایت
رسولان الهی مبتلایت
ندا آمد ز محراب سماوات
به گوش گوشه گیران خرابات
رسولی کز غدیر خم ننوشد
ردای سبز بعثت را نپوشد
تمام انبیاء ساغر گرفتند
شراب از ساقی کوثر گرفتند
علی ساقی رندان بلاکش
بده جامی که می سوزم در آتش
مرا آیینۀ صدق و صفا کنتجللی گاه نور مصطفی کن

مرحوم مغفور آغاسی